تست

ازمایش است

رفع مشکل سرور

سلام


به اطلاع کاربران گرامی می رسانیم که مشکل پیش آمده در سرور سایت برطرف شد.

بروز مشکل در سرور سایت

با سلام


متاسفانه بدلیل بروز مشکل در سرور ، سایت میلیتاری از دسترس خارج شده و در حال کار برای رفع مشکل پیش آمده هستیم و ان شاء الله سعی می کنیم هر چه سریعتر مشکل را برطرف کنیم.


با تشکر از صبر و همراهی کاربران گرامی

دستاني كوچك به پهناي يك حماسه

دستاني كوچك به پهناي يك حماسه

8 آبان، شهادت حسين فهميده



حماسه شهيد حسين فهميده در دفاع از ميهن جلوه‌اي ماندگار در تاريخ مقاومت مردم ايران است.


در چنين روزي شهيد فهميده با مشاهده حمله نيروهاي عراقي به خرمشهر، همراه با مردمي كه حيثيت و آبروي خود را در خطر مي‌ديدند به دفاع از شهر پرداخت و حماسه‌اي عبرت‌آموز خلق كرد.
حسين فهميده در سال اول ارديبهشت 1346 در روستاي سراجه شهر قم به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را در دبستان روحاني و دوره راهنمايي را در مدرسه حافظ قم گذراند و در تحصيل و درس كوشا بود.
در سال‌هاي 1356 و 1357 به پخش اعلاميه‌هاي رهبر كبير انقلاب مبادرت مي‌ورزيد و در زمستان سال 1357 نيز در تظاهرات انقلاب اسلامي شركت كرد.
تلاش او براي پخش اعلاميه‌هاي امام از ديد ماموران رژيم شاهنشاهي پنهان نماند و حتي چندبار ضد انقلابها كتكش زده بودند تا دست از اين كارها بردارد اما او منصرف نشده بود. 12 بهمن 57، در بيمارستان بود. در اثر تصادف، طحالش پاره شده بود. تا از بيمارستان مرخص شد، آنقدر اصرار كرد كه پدر و مادرش، او را با برادر بزرگترش داود، به تهران فرستادند تا امام را از نزديك ببيند.



 

بعد از پيروزي انقلاب پيگير اخبار سياسي بود و كمي بعد كه شنيد اوضاع كردستان به خاطر فعاليت ضد انقلاب آشفته است، خيلي زود از طريق بسيج، خودش را به كردستان رساند، اما به خاطر كمي سن و كوتاهي قد، نيروهاي سپاه از پذيرش او خودداري كردند و از خانواده‌اش تعهد گرفتند تا ديگر به كردستان نرود.
وقتي كه رژيم بعثي عراق در 31 شهريور 59 به ايران حمله كرد، او تلاش كرد تا رضايت مسئولان سپاه را براي اعزام به جبهه جلب كند.آنقدر اصرار كرد تا قبول كردند برود. شهيد فهميده همرزمي بنام محمدرضا شمس داشت. اين دو زماني كه در خط مقدم بودند مجروح و مدتي در بيمارستان ماهشهر بستري شدند و بعد از مداوا دوباره به خط مقدم برگشتند.
روز هشتم آبان 1359، حسين فهميده و محمد رضا شمس، در نزديكترين سنگرها به دشمن، كنار هم بودند. محمدرضا مجروح شده بود و حسين سعي كرد دوستش را به عقب برساند تا مداوا شود. حجم حملات دشمن گسترش پيدا كرده بود و تانكهاي عراقي، نفرات كم تعداد رزمندگان ايراني را محاصره كرده بود و براي رهايي از اين وضعيت چاره‌اي جز جانفشاني نبود.
حسين آخرين نارنجكهاي باقيمانده را به خود بست و به سمت تانكها حركت كرد. در همين فاصله، تيري به پاي حسين خورد اما او كوتاه نيامد. با همان پاي زخمي، كشان كشان خود را به اولين تانك رساند و ضامن نارنجكها را كشيد.
با صداي انفجار اولين تانك، تانك‌هاي ديگر عراقي به تصور اينكه نيرويي تازه ‌نفس براي كمك به نيروهاي ايراني رسيده از مواضع خود عقب‌نشيني كردند.
يكي از همان روزهاي سرد پاييزي، ساعت هشت صبح، راديو برنامه‌هاي عادي اش را قطع كرد و خبر عمليات شهادت طلبانه يك دانش آموز سيزده ساله پخش شد. متعاقب آن، گوينده پيام حضرت امام را اينگونه خواند كه : «رهبر ما آن طفل سيزده ساله‌اي است كه با قلب كوچك خود ـ كه ارزشش از صدها زبان و قلم‌ ما بزرگتر است ـ با نارنجك، خود را زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد».
شهيد فهميده در كنار شهداي دانش آموز ديگري چون بهنام محمدي و سحاب خيام نمونه‌هايي از 36 هزار دانش آموز شهيد ايراني هستند كه در خلق حماسه مقاومت مردم كشورمان عليه دشمن متجاوز نقش‌آفريني كردند.


منبع: خبرگزاری فارس

اسرائیل و کابوس ایران هسته ای

رژيم صهيونيستي و كابوس ايران هسته اي



رژيم صهيونيستي به دلايل سياسي و امنيتي وايدئولوژيكي، بيشترين نگراني را نسبت به برنامه هسته اي ايران ابراز كرده است. اكنون در داخل رژيم صهيونيستي بحث بر سر آن نيست كه آيا ايران يك خطر هسته اي محسوب مي شود يا نه، بلكه بحث بر سر آن است كه چگونه بايد با خطر هسته اي اين كشور مقابله كرد.
به عبارت ديگر رژيم صهيونيستي جمهوري اسلامي ايران را به عنوان يك رژيم هسته اي غيرقابل بازگشت پذيرفته است. مقامات تل آويو از مكتب «بگين» تبعيت مي كنند كه معتقد بود هيچ كشوري در منطقه نبايد به سلاح هسته اي دست يابد و اسراييل را تهديد كند، اما اكنون با ظهور ايران هسته اي، آموزه هاي اين مكتب رنگ باخته است.
بسياري از اسراييلي ها خطر هسته اي ايران را يك تهديد وجودي براي رژيم صهيونيستي قلمداد مي كنند، اما گروهي معتقدند مي توان با ايران هسته اي به عنوان يك واقعيت كنار آمد و در هر حال امكان منع ايران از سير در روند هسته اي وجود ندارد.



 

از سويي برخي مقامات اسراييلي همچون رييس موساد «افرايم هالوي» برآنند كه خطر هسته اي ايران يك خطر وجودي نيست و حتي فراتر از اين، برخي تحليلگران اسراييلي قائل به آنند كه رژيم اسراييل براي ترسيم دشمن فرضي و در چهارچوب تئوري «توهم توطئه» به بزرگنمايي خطر ايران مي پردازد.
با اين حال موضع رسمي رژيم صهيونيستي آن است كه بايد به هر نحو با ايران هسته اي به مقابله برخاست و كابوس مرگ را از سر يهوديان زدود. اسراييل از زبان رسانه هاي آمريكايي ادعا كرد حمله هوايي به سوريه به خاطر بمباران مراكز هسته اي بوده است و سفر شتابان ايهود اولمرت نخست وزير اين رژيم به روسيه نيز بر خطر هسته اي ايران تمركز داشت. از سويي سخنان جرج بوش رييس جمهور آمريكا در باره وقوع جنگ جهاني سوم به خاطر مساله هسته اي ايران بار ديگر خطر ايران را در داخل اسراييل برجسته ساخته است و رسانه هاي صهيونيستي مرتبا در اين باره سخن مي گويند.
براي نمونه روزنامه معاريو در مورخه 20 اكتبر جاري سه صفحه نخست خود را به تهديدات ايران(و سوريه و حزب الله) اختصاص داد و بر آمادگي اسراييلي ها براي ورود در جنگ احتمالي آينده تاكيد زيادي نمود، در حالي اين روز طبق تقويم عبري مصادف با ترور اسحاق رابين نخست وزير اسبق اسراييل بود.
به نظر مي رسد رژيم اشغالگر فقط به راهكار نظامي جهت بازداري ايران از روند هسته اي مي انديشد، هر چند اقدام نظامي خالي از پيامدهاي سوء براي اين رژيم نخواهد بود. برخي ناظران به طرح اين سوال پرداخته‌اند كه آيا اسراييل در صدد حمله يك جانبه و پيشدستانه به مراكز هسته اي ايران ـ همانند حمله به مركز هسته اي عراق در سال 1981 ـ مي باشد؟
به نظر مي آيد رژيم صهيونيستي تمايلي به اقدام يك جانبه ندارد، لذا اسراييلي ها در مقابله با ايران، بر روي هم پيمان استراتژيك خود يعني ايالات متحده آمريكا حساب زيادي باز كرده اند. ژنرال «عاموس جلعاد» كه از استراتژيست هاي برجسته اسراييل در موضوع هسته اي ايران محسوب مي شود، معتقد است اسراييل نبايد در راس حمله نظامي به ايران قرار گيرد. «يواف ليمور» تحليلگر نظامي تلويزيون رسمي اسراييل هم گفته است: اسراييلي ها ترجيح مي دهند اگر قرار است عليه ايران حمله نظامي صورت گيرد اين كار به دست آمريكا انجام شود.
وي در تشريح توانمندي هاي نظامي اسراييل مي افزايد: اسراييل براي زدن تنها يك هدف در ايران حداقل بايد يك چهارم جنگنده هاي اف 16 خود را به كار گيرد و در عين حال ناچار است يك هشتم از اين جنگنده ها را براي پشتيباني و حمل سوخت وارد عمل كند. اين در حالي است كه نيروي هوايي اسراييل بايد براي مقابله با پدافند ايران و موشك هاي شهاب كه به سوي اسراييل شليك خواهد شد به طور گسترده اي وارد صحنه شود. البته اين موارد صرف نظر از خسارت هاي مادي و معنوي برخاسته از شروع نبرد مي باشد. ليمور در پايان مي پرسد: آيا اين همه هزينه ارزش زدن تنها يك هدف هسته اي در ايران را دارد؟
اما در جايي كه اميد اسراييل معطوف به زرادخانه نظامي ايالات متحده آمريكاست، شرايط واشنگتن هم چندان خوشايند نيست. سران تل آويو به اين جمع بندي رسيده اند كه دولت كنوني آمريكا در وضعيتي نيست كه بتواند عليه ايران اقدام نظامي انجام دهد. اين بدان معناست كه ايران زمان كافي براي پيشبرد فعاليت هاي هسته اي خود خواهد يافت و حتي تحريم هاي اقتصادي هم مانع آن نخواهد شد.
آمريكا برترين قدرت نظامي در جهان است، اما در داخل آمريكا نسبت به گزينه نظامي اتفاق نظر وجود ندارد. آن گونه كه روزنامه «هاآرتص» چندي پيش در سرمقاله خود آورده بوش به اين خاطر از جنگ جهاني سوم سخن گفته است كه رييس جمهور ايران اسراييل را تهديد به نابودي كرده است. لذا در داخل اسراييل از سخنان بوش استقبال شده و آن را نشان حسن نيت بوش در برابر اسراييل دانسته اند. هر چند گروهي در اين سخنان ترديد كرده ومي گويند بوش هنگام حمله به عراق هم حسن نيت داشت، اما نتيجه جنگ عراق حسن نيت بوش را زير سوال برده است!
هاآرتص مي افزايد: مقامات اسراييلي بارها تصريح كرده اند خطر ايران تنها متوجه اسراييل نيست بلكه ايران مشكل كل جهان است، اما متاسفانه جهانيان در برابر اين خطر سكوت كرده اند و اسراييل بايد با صداي بلند مظلوميت خود را به جهانيان اعلام كند!
«بنزيمان» از تحليلگران مشهور اسراييلي هم معتقد است بوش با طرح جنگ جهاني سوم، عملا اسراييل را در عمق معركه قرار داده است، دولت فعلي ايران بسيار خطرناك است و بايد مانع آن شد، اما نه به قيمت قرباني كردن اسراييل! به اعتقاد وي تصريحات بوش تنها جناح افراطي در داخل ايران را تشجيع مي كند و موجب مي شود ايران زودتر پروژه هسته اي خود را تكميل كند.
آيا اين تحليل ها بدين معناست كه اسراييل اميدي به حامي اصلي خود (آمريكا) ندارد؟ قطعا ايران دشمن مشترك آمريكا و اسراييل است، اما واقعيت آن است كه آمريكا در برابر ايران دچار ناكامي شده است وبي ترديد رژيم صهيونيستي هم بايد از اين ناكامي سهمي بستاند وپرونده شكست هاي سنگين گذشته خود را كامل نمايد!
با توجه به اين واقعيت است كه روزنامه صهيونيستي «يديعوت احرونوت» در مقاله اي انتقادي نسبت به عواقب جنگ هشدار داده و مي نويسد: بوش ثابت كرده است آماده برافروختن جنگ هاي احمقانه است و نخست وزير اسراييل هم نشان داده است كه بدون انديشه و درنگ و تنها با اشاره آمريكا وارد جنگ مي شود! يديعوت مي افزايد: ممكن است جنگ جهاني سوم آن گونه كه بوش پيش بيني كرده است رخ دهد، اما نه به خاطر رويكرد «ضد سامي» حكام ايران، بلكه به خاطر جنون حاكمي كه در كاخ سفيد بر اريكه قدرت تكيه زده است!
اين موارد حاكي از تضارب آرا در داخل اسراييل در باره ايران هسته اي مي باشد. آن چه مسلم است رژيم صهيونيستي ايران هسته اي را پذيرفته ونسبت به آن احساس خطر مي كند. اكنون اختلاف بر سر آن است كه چگونه با ايران برخورد كنيم. ميانه روهاي اسراييلي قائل به تعاملند وتندروها به جنگ اعتقاد دارند، البته جنگي كه آمريكا وبلكه همه جهانيان پيشتاز آن باشند، چرا كه اسراييل امنيت ملي خود را بر اساس ادعاي واهي«ملت برگزيده» با امنيت جهاني گره زده است!

نويسنده: فرزان شهيدي
منبع: باشگاه انديشه
خبرگزاری فارس

بلاندرباس Blunderbuss

18th Century Blunderbuss

به جرات می توان گفت سلاح از اولین اختراعات و ابداعات انسان اولیه هوموساپینس در 250 هزار سال پیش(البته اگر از چوب و سنگ های معمولی صرف نظر کنیم) است و کمتر وسیله ای در زندگی انسان است که مانند اسلحه دارای چنین تاریخچه کهن و پر سابقه ای باشد. البته بسیاری از این سلاح ها هنوز هم در فیلم های سینمایی استفاده می شوند. در این مطلب با یکی از مشهورترین سلاح های قدیمی و سینمایی آشنا می شویم.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
 

در سال های اولیه 1700 میلادی یکی از محبوب ترین و پرطرفدارترین سلاح های گرم، بلاندرباس( Blunderbuss) نام داشت. مقبولیت بلاندرباس بیشتر به دلیل کارایی و توانایی آن در درگیری های نزدیک بود و جالب است که بدانید این سلاح تا اواسط دهه 1840 میلادی در نیروی زمینی و دریایی بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار می گرفت. اما نقطه اوج درخشش این سلاح در اواسط قرن 18 میلادی بود که شهره سربازان، ملوانان و یا حتی غیر نظامیان شده بود. حتی جرج واشینگتن بلاندرباس را به عنوان یک سلاح مکمل برای نیروهای سواره نظام مورد توجه قرار داد.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
 

طی قرن 18 لوله بسیاری از بلانرباس ها از جنس برنج یا فولاد ساخته می شد و بلاندرباس های مورد استفاده ملوانان معمولا دارای لوله جلاداده سیاه رنگ بود.
به دلیل قدرت خوب این سلاح در فواصل نزدیک، تقریبا در همه کشتی های اروپایی ملوانان در زد و خوردهای نزدیک از بلاندرباس استفاده می کردند.
شهرت بلاندرباس به کونه ای بود که آن را بر روی پرده سینماها نیز کشاند.
تقریبا در تمامی فیلم ها و سریال های مرتبط با دزدان و یا نبردهای دریایی قرن هیجدهم شما می توانید بلاندرباس را در دست ملوانان ببینید.
در کنار نظامیان، غیر نظامیان نیز با علاقه ای وافر بلاندرباس را مورد استفاده قرار می دادند.
این سلاح برای بسیاری از مهاجرین به قاره امریکا یاری جدا نشدنی بود، همچنین سورچیان و کالسکه رانان نیز از این سلاح بر ضد دزدان و راهزنان بسیار استفاده می کردند.
طول لوله بلاندرباس در حدود 38 سانتی متر و طول کلی سلاح نیز در حدود 77.5 سانتی متر بود و به همین دلیل (طول لوله نسبتا کوتاه ) بلاندرباس نسبت به سایر سلاح های هم عصر خود قابلیت جا به جایی و به کارگیری ساده تری داشت.
سیستم چخماغ این سلاح ساده و قابل اطمینان بود و امکان شلیک ساچمه های ریز و درشت و در مواقعی حتی سنگ و قطعات کوچک فلزی توسط این سلاح فراهم بود. کالیبر این سلاح در حدود 2 سانتی متر بوده است.

اگر علاقه مند هستید تا این سلاح را ببینید توصیه می کنم فیلم دزدان دریایی کارائیب را مشاهده کنید حتما بلاندرباس را در دست ناخدا جک گنجیشکه خواهید دید.


تهیه و تنظیم : hosseingmn

منبع اصلی: http://www.militaryheritage.com/musket9.htm
منابع فرعی : The Ston Age نوشته پاتریشیا.د و ماهنامه نوآور
http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=10546#10546

جاه طلبی های نظامی روسیه

جاه‌طلبي‌هاي نظامي روسيه

خبرگزاري فارس: علي‌رغم اينكه دورنماي مسابقه تسليحاتي روسيه با غرب و يا جنگ نظامي آن با يك طرف خارجي بسيار بعيد است، در دوره پوتين نوسازي ارتش و تقويت توانمندي‌هاي نظامي به عنوان يك مهم در دستور كار قرار گرفته و به نظر مي‌رسد در اين دوره اراده نيرومندي براي تبديل روسيه به يك قدرت نظامي شكل‌ گرفته و تثبيت شده است.


پس از فروپاشي شوروي توانمندي‌هاي نظامي روسيه همانند ساير بخش‌ها با افت قابل ملاحظه روبرو شد و اين كشور جايگاه خود به عنوان ابرقدرت نظامي دوران جنگ سرد را به نحو محسوسي از دست داد. سياست‌مداران و نخبگان روسيه علي‌رغم تمام مشكلات، به لحاظ فرهنگ سياسي تهديد‌محور خود از يك سو و موقعيت ژئوپوليتيكي و ژئوراهبردي روسيه از سوي ديگر تقويت توان نظامي اين كشور را يك ضرورت غيرقابل اغماض مي‌دانند.متأثر از اين ملاحظات، علي‌رغم اينكه دورنماي مسابقه تسليحاتي روسيه با غرب و يا جنگ نظامي آن با يك طرف خارجي بسيار بعيد است، در دوره پوتين نوسازي ارتش و تقويت توانمندي‌هاي نظامي به عنوان يك مهم در دستور كار قرار گرفته و به نظر مي‌رسد در اين دوره اراده نيرومندي براي تبديل روسيه به يك قدرت نظامي شكل‌ گرفته و تثبيت شده است.

تلاش براي تقويت توانمندي‌هاي نظامي روسيه از ابتداي سال 1386 (2007) با اعلام برنامه 189 ميليارد دلاري نوسازي نظامي و طي ماه‌ها و هفته‌هاي اخير با آزمايش ‌موشك‌هاي استراتژيك از جمله موشك قاره‌پيماي هسته‌اي "بولاوا" (Bulava) و سينِوا (Sineva) (با برد 5000 مايل و توان حمل 8 كلاهك هسته‌اي)، گسترش قابل ملاحظه برنامة فروش تسليحات به كشورهاي امريكاي لاتين، خاورميانه و آسياي جنوب شرقي، فعال كردن سيستم جديد دفاع ضد موشكي در پترزبورگ، اعلام برنامه گشت‌زني منظم هواپيماهاي دورپرواز هسته‌اي در سراسر خاك روسيه و اعلام احتمال احياي پايگاه نظامي دريايي شوروي در تارتاس روسيه از سوي ولاديمير مازورين، فرمانده نيروي دريايي روسيه نمود عيني‌تري يافته است. بر اين اساس به نظر مي‌رسد نمايشگاه صنايع هوايي مسكو كه 30 مرداد (21 اگوست)، يك هفته پس از مانور نظامي مشترك كشورهاي عضو سازمان شانگهاي آغاز بكار كرد و پوتين در سخنراني مراسم افتتاح آن بر هدف روسيه در تبديل شدن به يك كشور پيشرو در توليد تسليحات نظامي تأكيد كرد، بيشتر نمايشي براي نشان دادن جاه‌طلبي‌هاي نظامي روسيه است.

سياست‌ها و اصلاحات نظامي

پس از فروپاشي شوروي حدود 85 درصد از امكانات نظامي آن شامل نيروي انساني، صنايع و تجهيزات دفاعي به روسيه تعلق گرفت، اما تنها 60درصد توانايي‌هاي اقتصادي شوروي به روسيه رسيد كه پشتوانه كمي براي حمايت از آن 85 درصد امكانات نظامي بود. فرسودگي تجهيزات نظامي، عدم آموزش و تمرين نيروها، كاهش سطح تخصص افسران، شيوع مصرف الكل و مواد مخدر بين نظاميان، افت روحي آنها و از همه مهمتر مشكلات اقتصادي ارتش و پرسنل آن از جمله موارد ضعف اين بخش در دوره پس از شوروي بود. به اظهار ژنرال والنتي مانيلف، معاون اول رئيس كميتة دفاعي و امنيتي شوراي فدراسيون روسيه 56 درصد افسران روسيه در سال 1381 و اوائل 1382 (2002 و اوايل 2003) علي‌رغم افزايش حقوق آنها همچنان زيرخط فقر زندگي مي‌كرده‌اند. در همين سال حدود 60 تا 70 درصد بودجه وزارت دفاع روسيه صرف حفظ و نگهداري تجهيزات موجود مي شده و بودجه‌اي به امر تحقيقات و توسعة نظامي اختصاص نمي‌يافت.

بودجه نظامي شوروي در سال 1369 (1990) بيش از 100 ميليارد دلار بود كه اين رقم در سال 1381 (2002) به حدود 3/7 ميليارد دلار كه كمتر از 2 درصد بودجه نظامي امريكا بود، كاهش يافت. تعداد نيروهاي نظامي روسيه كه در سال 1371 (1992) بالغ بر 8/2 ميليون نفر بود، در سال 1378 (1999) به 2/1، در سال 1384 (2005) به 5/9 و در سال 1385 (2006) به 037/1 ميليون نفر رسيد.

آمار تعداد نيروهاي نظامي روسيه در سال 1384 و 1385 (2005 و 2006)

سال (2005 ) 1384، نيروي زميني360000 نفر

سال (2006) 1385، نيروي زميني395000 نفر

سال (2005 ) 1384، نيروي هوايي185000 نفر

سال (2006) 1385، نيروي هوايي170000 نفر

سال (2005 ) 1384، نيروي دريايي155000 نفر

سال (2006) 1385، نيروي دريايي142000 نفر

سال (2005 ) 1384، نيروهاي راهبردي بازدارنده149000 نفر

سال (2006) 1385، نيروهاي راهبردي بازدارنده129000 نفر

سال (2005 ) 1384، مجموع961000 نفر

سال (2006) 1385، مجموع1037000 نفر

سال (2005 ) 1384، نيروهاي شبه نظامي413000 نفر

سال (2006) 1385، نيروهاي شبه نظامي415000 نفر

سال (2005 ) 1384، نيروهاي ذخيره20000000 نفر

سال (2006) 1385، نيروهاي ذخيره20000000 نفر

پوتين طي سخنراني خود در شوراي فدراسيون در ارديبهشت 1382 (مه 2003) انجام اصلاحات نظامي و نوسازي نيروهاي مسلح را يك اولويت مهم دانست. به عقيده او در اصلاحات نظامي موضوع اصلي بازسازي اساسي و نوسازي تجهيزات و تقويت پرسنل نيروهاي مسلح، افزايش كارآمدي نهادها و ساختارهاي نظامي و ايجاد يك ارتش حرفه‌اي، قدرتمند و مجهز براي حمايت از توسعه موفق آينده روسيه است. پوتين در برنامه اصلاحات نظامي خود سه هدف را در پيش گرفت؛

1- هدفمند كردن تخصيص نيرو و بودجه در ارتش با هدف افزايش كارآمدي آنها

2- مدرنيزه كردن تجهيزات نظامي (متعارف و هسته‌اي به ويژه در زمينه موشكي)

3- تمركز سياست‌گذاري‌هاي نظامي در وزارت دفاع (از طريق قرار دادن ستاد مشترك ارتش تحت نظر مستقيم وزير دفاع و انتقال اختيار تصميم‌سازي‌ از جمله صدور فرمان اقدام‌هاي عملياتي از ستاد مشترك به وزارت دفاع)

پوتين به دنبال ارتشي كوچك‌تر، تخصصي‌تر، مجهز‌تر و كارآمدتر است كه بتواند عليه تروريسم، جدائي‌طلبي و ديگر تهديدات نامتقارن مقابله كند. اين اصلاحات از اسفند 1380 (مارس 2001) با تصميم او مبني بر كاهش 25 درصد حجم نيروهاي ارتش، افزايش بودجه و بازبيني سيستم سلاح‌ها شكل تازه‌اي به خود گرفت. در اين سال تصميم گرفته شد واحدهاي رزمي به يگان‌هاي حرفه‌اي تبديل شوند. آبان 1380 (نوامبر 2001) دولت يك گروه كاري بين‌نهادي را موظف به بررسي هزينه‌هاي اين امر كرد و در آذر 1381 (سپتامبر 2002) اولين گروه نظاميان حرفه‌اي در لشگر 76 ارتش در پسكف مستقر شدند. در سال 1382 (2003) نيز طرحي ارائه شد كه طي آن بين سال‌هاي 86-1383 (2007-2004) بايد 80 درصد از تشكيلات نظامي بر اساس كاردهاي رسمي (نه وظيفه) اداره مي‌شد. بنا به اظهار وي، تا پايان سال 1386 (2007) بايد فرآيند ايجاد واحدهاي حرفه‌اي ارتش كامل و پس از آن تنها نظاميان حرفه‌اي و ورزيده به موقعيت‌هاي مهم اعزام شوند.

بهمن 1385 (فوريه 2007) سرگئي ايوانف وزير سابق دفاع روسيه طي سخنراني خود در شوراي فدراسيون از برنامه 189 ميليارد دلاري براي تجديد قواي نظامي روسيه خبر داد كه بر اساس آن تا سال 1394 (2015) بيش از نيمي از سلاح‌هاي قديمي با سلاح‌هاي جديد جايگزين خواهند شد. در اين برنامه توسعه موشك‌هاي بالستيك جديد قاره‌پيما از جمله موشك‌هاي بولاوا و سينِوا، موشك‌هاي اس 400، سيستم‌هاي جديد ناوبري هوايي و زيردريايي، سيستم‌هاي جديد اعلام هشدار راداري، هواپيماهاي تي - 50، نسل پنجم هواپيماهاي جنگي، بمب‌افكن‌هاي فوق‌صوت راهبردي تي يو 160، 3 ناو جنگي جديد و هواپيماهاي باربري جديد مورد توجه ويژه قرار مي‌گرفت. بودجه دفاعي روسيه از زمان به قدرت رسيدن پوتين روندي صعودي داشته، اين بودجه در سال‌هاي 1384 (2005) 23 درصد، در سال 1385 (2006) 27 درصد افزايش يافته و با رشد 30 درصدي در سال 1386 (2007) به رقم 4/32 ميليارد، بالاترين ميزان خود پس از فروپاشي شوروي رسيده است.

سلاح‌هاي راهبردي

با توجه به تأكيد بر كارآمدي ابزارها و كارآمدترين آنها در رويكرد عمل‌گرايي، پوتين در بخش نظامي نيز بر مهمترين نقطه قوت روسيه در اين زمينه كه سلاح‌هاي پيشرفته و هسته‌اي آن است متمركز شده. تسليحات هسته‌اي اعم از زميني، هوايي، دريايي و زيردريايي يكي از اصول ثابت سياست نظامي روسيه هستند كه بايد با هدف بازدارندگي و پاسخ به حملات احتمالي حفظ و تقويت شوند. ذراتخانه‌هاي هسته‌اي يكي از دو ميراث مفيد به جاي‌ مانده از موقعيت ابرقدرتي شوروي هستند (ميراث ديگر عضويت دائم روسيه در شوراي امنيت سازمان ملل است) كه كار ويژه‌هاي سياسي، امنيتي و روان‌شناختي مهمي را براي روسيه ايفا مي‌كنند و نماد استقلال و توازن راهبردي روسيه با امريكا و ناتوبه شمار مي روند. بر اساس آمار ارائه شده در دي 1383 (ژانوية 2004) از كل 4422 سلاح راهبردي هسته‌اي 2478 مورد به نيروهاي موشكي راهبردي زميني، 1072 مورد به نيروهاي راهبردي دريايي، 872 موشك كروز با كلاهك هسته‌اي و 78 بمب‌افكن سنگين 160- تي‌ يو و 95- تي‌ يو متعلق به نيروي هوايي اين كشور بوده است.

سياست‌مداران كرملين معتقدند علي‌رغم عدم وجاهت بحث توازن هسته‌اي در فضاي راهبردي قرن بيست و يك كه مشخصه مهم آن مقابله با گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي، مبارزه با تروريسم، خطر هسته‌اي‌شدن برخي كشورها از جمله هند و پاكستان و كاهش آستانه بكارگيري سلاح‌هاي هسته‌اي است، دوران دوم هسته‌اي آغاز شده و تقويت توانمندي‌هاي هسته‌اي اهميت مجدد يافته است. بر همين اساس پوتين مهر 1382 (اكتبر 2003) از نيروهاي بازدارنده هسته‌اي هم براي حال و هم آينده به عنوان "بنيان اصلي امنيت ملي روسيه" ياد كرد. توانمندي‌هاي هسته‌اي روسيه مطلوبيت‌هاي راهبردي چندگانه‌اي را تأمين مي‌كند. از سويي بازدارندگي راهبردي هسته‌اي به منزله سرمايه‌اي سياسي در مواجه با امريكا حائز اهميت است و از سوي ديگر صدور تكنولوژي و فرآورده‌هاي هسته‌اي منبع درآمد قابل توجهي براي اقتصاد روسيه است. در عين حال به نظر مي‌رسد روسيه در حوزه نظامي به جهت عقب‌ماندگي و ضعف خود در سلاح‌هاي متعارف چاره‌اي جز تأكيد بر سلاح‌هاي هسته‌اي براي ايجاد موازنه با غرب در اين زمينه ندارد.

در راهبرد‌‌هاي نظامي دوره شوروي تأكيد شده بود كه "شوروي نخستين كشوري نخواهد بود كه از سلاح‌هاي هسته‌اي استفاده مي‌كند". در راهبرد‌‌هاي نظامي دهة 70 (90 م) نيز روسيه صرفاً و در صورت حمله به تأسيسات هسته‌اي و موشكي خود از سلاح‌هاي هسته‌اي استفاده مي‌كرد، اما در راهبرد نظامي سال 1378 (2000) بر حق روسيه نسبت بهاقدام براي "ضربه نخست هسته‌اي" كه به معني "كاهش آستانه بكارگيري سلاح‌هاي هسته‌اي" است تأكيد شده است. به عقيده ايوان سافرانچوك مدير مؤسسه مستقل امنيت جهاني در مسكو؛ "در دوره پوتين روسيه تمايل داشته و تلاش كرده به سطح بالاتري از توانمندي‌هاي تكنولوژيكي نظامي دوران شوروي دست يابد. در اين دوره هم سرمايه و هم موقعيت سياسي مناسب براي تشديد اين تلاش‌ها ايجاد شده است". به همين واسطه بود كه پوتين طي مصاحبه‌اي در خصوص خطر تهديد سپر موشكي امريكا براي روسيه اظهار داشت؛ "روسيه هيچ هراسي از سيستم دفاع موشكي امريكا ندارد. موشك‌هاي بالستيك جديد تاپُل ام روسيه ويژگي‌هايي دارند كه اين امكان را به آنها مي‌دهد كه از سپر موشكي امريكا عبور كنند و اين تمام توانايي نظامي روسيه نيست". او به نسل جديدي از سيستم‌هاي تسليحاتي راهبردي روسيه اشاره كرد كه سيستم دفاع موشكي امريكا براي آن ناتوان است.

همكاري‌ها و فروش تسليحات نظامي

دولت پوتين تقويت توانمندي‌هاي نظامي را عنصري مهم براي دستيابي روسيه به موقعيت قدرت بزرگ مي‌داند و تلاش‌هاي خود براي به‌سازي و نوسازي اين بخش را آغاز كرده است. در اين حوزه فروش تسليحات نظامي بحث مهمي است كه از منظر سياست‌مدارن كرملين با جايگزين كردن استانداردهاي تسليحاتي روسي به جاي غربي در بخش‌هاي نظامي كشورهاي هدف اسباب افزايش نفوذ اين كشور را فراهم مي‌آورد. در دوره شوروي صنايع نظامي حدود يك سوم توليد ناخالص داخلي اين كشور را به خود اختصاص داده بود. با فروپاشي شوروي و كاهش شديد بودجه دفاعي برنامة توسعة تسليحاتي متوقف و بسياري از كارخانه‌هاي تسليحاتي ورشكسته شدند و نيروهاي متخصص اين صنايع نيز به ساير حوزه‌هاي صنعتي پيوستند. اما طي سال‌هاي اخير صادرات تسليحات و تجهيزات نظامي روسيه و سهم اين كشور در بازار جهاني تسليحات به ميزان قابل توجهي رشد داشته و هم‌‌اكنون روسيه با بيش از 70 كشور دنيا تجارت تسليحاتي دارد.

فروش تسليحات در سياست نظامي روسيه نه تنها به لحاظ منافع اقتصادي آن، بلكه به واسطه تقويت همكاري‌هاي راهبردي و تقويت روندهاي چندجانبه‌گرا به ويژه با هند و چين از اهميت بالايي برخوردار است. اين كار ويژه اقتصادي و سياسي در راهبرد نظامي فروردين 1379 (آوريل 2000) روسيه نيز مورد تأكيد قرار گرفته و روسيه تلاش مي‌كند با استفاده از مزيت راهبردي فروش تسليحات، قدرت چانه‌زني خود در برابر غرب و به ويژه امريكا را نيز افزايش دهد. با اين ملاحظه از زمان به قدرت رسيدن پوتين ميزان صادرات تسليحات روسيه همواره روندي صعودي داشته به نحوي كه اين رقم از 2/3 ميليارد دلار در سال 1380 (2001) به 1/5 ميليارد دلار در سال 1382 (2003)، 5/4 ميليارد دلار در سال 2004، 7/5 ميليارد دلار در سال 1384 (2005) و 6 ميليارد دلار در سال 1385 (2006) رسيده است.

مقايسه فروش تسليحاتي روسيه و شوروي

سال(1955) 1334، 15 كشور، 618/5 ميليارد دلار

سال(1965) 1344، 25 كشور، 838/7 ميليارد دلار

سال(1975) 1354، 31 كشور، 377/10 ميليارد دلار

سال(1985) 1364، 31 كشور، 079/14 ميليارد دلار

سال(1995) 1374، 23 كشور، 272/3 ميليارد دلار

سال(2005) 1384، 20 كشور، 771/5 ميليارد دلار

در دهه 70 (90 م) فروش تسليحات از سوي روسيه عمدتاً به تسليحات كوچك، وسائط زرهي و هواپيماهاي قديمي محدود مي‌شد، كه اين امر نگراني‌هاي غرب را برنمي‌انگيخت، اما در دوره پوتين فروش تسليحات پيشرفته از جمله هواپيماهاي جنگي پيشرفته، سلاح‌هاي هدايت شونده دقيق و سيستم‌هاي دفاع موشكي پيشرفته در دستوركار قرار گرفته كه اين امر نگراني‌هايي را برانگيخته است. دي 1385 (ژانوية 2007) روسيه به هند پيشنهاد همكاري مشترك براي ساخت يك هواپيماي پيشرفته جنگي "نسل پنجم" را داد كه قرار است تا سال 1388 (2009) به توليد برسد. اين هواپيما اف/ اي 22 رَپتُر نام دارد و داراي قابليت‌هاي قابل ملاحظه رادارگريزي، سرعت فوق‌صوت، قابليت مانور فوق‌العاده و قابليت ديد الكترونيكي بسيار بالا است. قبل از اين روسيه هواپيماهاي پيشرفته "نسل چهارم" سوخو ام كا آي - 30 را در اختيار هند قرار داده بود كه به لحاظ تكنولوژيكي هم‌رديف و حتي بالاتر از هواپيماهاي اف 15 سي و اف 16 امريكايي هستند.
دي 1386 (ژانويه 2007) مسكو اعلام كرد قرارداد فروش 29 مجموعه پدافندي پيشرفته تور ام يك با ايران را نهايي كرده است. سرگئي ايوانف نيز اعلام كرد روسيه درصدد فروش موشك‌هاي دوربرد اس - 300 به ايران است. كارشناسان معتقدند؛ توپ‌هاي تور ام يك كه همزمان مي‌توانند 48 هدف را ره‌گيري كنند به همراه موشك‌هاي اس - 300 هر حمله احتمالي هوايي به تأسيسات هسته‌اي را با مشكل مواجه مي‌كنند. مقامات اسرائيل از روسيه به خاطر استفاده حزب‌ا... در جنگ 33 روزه از موشك‌هاي ضدتانك روسي كه ارتش اين كشور را با تلفات مواجه و تحرك زرهي آن را به شدت تحت تأثير قرار داده بود، را مورد اعتراض قرار داد. فروش راكت‌هاي ضدزره هدايت شونده ليزري به نام كورنت - اي به سوريه با برد 5 كيلومتر و توان تخريب بالا نيز با انتقاد غرب مواجه شد. فروش 6 زيردريايي مدرن به ونزوئلا، فروش ناو هواپيمابر "آدميرال گارشكف" به هند، فروش دو زيردريايي نظامي به الجزاير و قرارداد 2/2 ميليارد دلاري فروش تسليحات به ليبي كه همگي در سال 86 - 1385 ( 2007 - 2006) محقق شده‌اند از ديگر فعاليت‌هاي روسيه در اين حوزه است. سرگئي چمزُف رئيس اداره صادرات تسليحاتي دولتي روسيه (روس‌بارون‌اكسپورت) اواخر آذر 1385 (دسامبر 2006) طي مصاحبه‌اي اظهار داشت؛ "اين حقيقت كه روسيه در عرصه صادرات توليدات نظامي يك قدرت مهم به شمار مي رود حاكي از آن است كه صنايع نظامي روسيه نه تنها احياء شده بلكه توان بالقوة زيادي براي توسعه دارد". در روسيه هم‌‌اكنون حدود 1550 شركت و كارخانه در زمينة تسليحات مشغول به فعاليت هستند كه از تجربيات دوره شوروي به خوبي بهره مي‌گيرند.
عوامل مختلفي در افزايش فروش تسليحاتي روسيه در دوره پوتين نقش داشته كه از آن جمله مي توان به دو دليل عمده اشاره كرد. اول اينكه آبان 1379 (نوامبر 2000) با ايجاد اداره واسطه دولتيِ روس‌بارون‌اكسپورت كه با ادغام دو اداره روس‌واروژِنايِ و پروم‌اكسپورت شكل‌ گرفت مشكل تعدّد و پراكندگي نهادها و شركت‌هاي واسطه فروش تسليحاتِ دهه 70 (90 م) مرتفع شد. هم‌‌اكنون اين اداره با نمايندگي‌هاي متعدّد خود (در سال 1382 (2003) 35 نمايندگي خارجي) مسئوليت انحصاري فروش تسليحات را به عهده دارد. دوم اينكه علي‌رغم گذشته هم‌اكنون اداره روس‌بارون‌اكسپورت كاملاً تحت نظر دولت فعاليت مي‌كند. درگذشته بر حسب تصميم برخي مقامات و يا شبه‌مقامات سلاح‌هاي مختلف به هر مشتري خارجي فروخته مي‌شد. اما هم‌‌اكنون تسليحات با نظم بهتر و تعداد و نوع مشخص در اختيار مشتريان مشخص قرار مي‌گيرد. روسيه در رويكرد جديد فروش تسليحات خود براي جلب بازارها موارد زير را مورد توجه قرار داده است.

1- متنوع كردن مشتريان و يافتن مشتريان جديد در بازارهاي جهاني تسليحات
2- توجه به بخش‌هاي جانبي فروش تسليحات از جمله قطعات يدكي و تجهيزات تعمير و نگهداري
3- اعطاي مجوز به صنايع دفاعي ساير كشورها براي توليد تجهيزات و قطعات
4- حداقل‌سازي رقابت بين شركت‌هاي روسي توليدكننده تسليحات در بازارهاي جهاني
5- ايجاد يك مكانيسم شفاف، معتبر و منسجم از تصميم‌سازي تا انجام فروش تسليحات
6- توجه به خدمات پس از فروش

جمع‌بندي

تحليل‌گران معتقدند روسيه و پوتين در تلاش براي تحقق اهداف بلندپروازانه توسعه توان نظامي خود دو نكته را بايد مطمح نظر قرار دهند. اول اينكه سياست‌سازان كرملين بايد توجه داشته باشند كه هر چند قدرت نظامي با وجود تحولات پس از جنگ سرد و طرح مؤلفه‌هاي جديد قدرت از جمله اقتصادي و تكنولوژيكي، همچنان عنصر غالب قدرت است، اما پر واضح است كه قدرت نظامي بدون پشتوانة اقتصادي و نرم‌افزاري عقيم است. به نظر مي‌رسد پوتين با توجه به تأكيد مكرر بر اين اعتقاد كه روسيه تبديل به قدرتي‌ بزرگ نخواهد شد مگر با اقتصادي قدرتمند، به اين مهم توجه دارد، اما با توجه به واقعيات تحليل‌گران هدف بلندپروازانه او در تبديل روسيه به كشوري پيشرو در توليد تسليحات نظامي را با توجه به اقتصاد، صنايع و تكنولوژي ضعيف اين كشور در آينده نزديك ممكن نمي‌دانند. از سوي ديگر به نظر مي‌رسد روسيه بايد با توجه به اينكه فرآيند توسعه آن بدون تعامل مثبت با جامعه بين‌الملل و به ويژه غرب با مشكلات و تأخير زياد همراه است، بين رفتارها و هدف‌گذاري‌هاي نظامي خود از يك سو و ايجاد تصويري بهتر از خود در عرصه بين‌الملل از سوي ديگر با مهارت و ابتكار عمل كند، تا بلندپروازي‌هاي نظامي هدف كلان توسعه روسيه را تحت‌ الشعاع خود قرار ندهد.
...............................................................

منبع:سايت ايراس

نويسنده: علي‌‌رضا نوري

تانک T-94 روسی

تانک T-94

نمونه ي ازمايشي اين تانك توسط دفتر طراحي KBTM در امسك(OMSK) در دهه ي 90 طراحي شد. احتمالا نمونه ي اصلي T-94 پس از گذراندن مراحل توسعه و بررسي هاي نهايي براي عموم به نمايش در خواهد امد.


براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد

اولين نمونه ي T-94 در سپتامبر 1997 در نمايشگاه دفاعي VTTV امسك به نمايش در امد.

شكل ظاهري تانك به كلي با تانكهاي قبلي روسها متفاوت است واز برجك نيمكره اي در ان خبري نيست. اين تانك در چارچوب برنامه ي تانك اينده ي روسيه طراحي شده و به احتمال زياد برترين تانك جهان خواهد بود. نمونه ي اوليه بدنه اي مانند بدنه ي T-80U دارد و سلاح 125 م.م بدون خان پيشين را حمل ميكند. ولي نمونه ي كامل تانك احتمالا از بدنه ي نوين و سلاح 152 م.م استفاده خواهد كرد. ممكن است اين تانك به علت مشكلات اقتصادي بعد از ورود به خدمت نسل جديد تانكهاي امريكا (MCS) عملياتي شود و اين به نوعي نوشدارو بعد از مرگ سهراب است.

موتور:
نمونه ي اخر اين تانك (با توجه به توپ 152 م.م و زره Kaktus جديد) بايد از T-80U سنگينتر باشد و احتمال تغيير موتور در ان وجود دارد.

محافظت:
زره اين تانك بايد مقاومت بالايي در برابر راكتهاي اينده داشته باشد چون مقابله با موشكها وظيفه ي سيستم دفاع فعال DROZD (برفك) است.

نمونه ي اوليه با زره واكنشي Kaktus پوشيده شده و قابليت نصب سيستم دفاع فعال DROZD را دارد.

نكته ي عجيب در مورد black eagle نداشتن جمر است كه احتمالا به علت قدرت فوق العاده ي زره از جمر استفاده نشده.

DROZD
براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد

DROZD بر روي T-80U
براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد

برجك:
برجك تانك به صورت نو يني طراحي شده و قابليت نصب زره واكنشي Kaktus را دارد.اين برجك توانايي پرتاب پوكه ي توپ 152 م.م به بيرون را دارد و اين در تانكهاي روسي يك انقلاب محسوب ميشود.

زره واكنشي Kaktus روي برجك black eagle
براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

سيستم پرتاب پوكه ي black eagle
براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد

سلاح:
همانگونه كه گفته شد سلاح اصلي اين تانك يك توپ 152م.م خواهد بود كه به تمام توپهاي در حال حاضر برتري دارد.انواع مهمات با اين توپ قابل شليك هستند و سيستمهاي پيشرفته ي الكترونيكي كنترل اتش را بر عهده دارند.احتمالا اين تانك قادر به شليك در هنگام حركت(در تمام جهات) خواهد بود.

جايگاه خدمه:
در نمونه ي اوليه از همان الگوي روسي استفاده شده ولي احتمال دارد نمونه ي صادراتي تانك از الگوي غربي استفاده كند.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد

گفته ميشود كه اين تانك يك پروژه ي مشترك بين فدراسيون روسيه و كره ي جنوبي است ولي هر دو طرف اين ادعا را رد كرده اند.متخصصان روسي از سال 2002 در حال طراحي تانك T-95 هستند كه بيشتر از black eagle به MCS ايالات متحده شباهت دارد.T-95 داراي برجك بدون سرنشين (قابل كنترل از داخل) خواهد بود و توانايي حمل 5 نفر (3 نفر خدمه و 2 نفر سرباز) را خواهد داشت.

نقشه ي احتمالي T-95
براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد

منبع: http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=9936#9936

اولین موشکهای ضد هوایی روسیه

 First Russian Anti Aircraft Missile 217/I

این راکت اولین موشک ضد هوایی است که در روسیه ساخته و مشاهده شد و از طرحی شبیه یک هواپیمای معمولی با کمی بالهای بزرگتر و سیستم هدایت آیرودینامیکی آن بوسیله سطوح هدایتی نصب شده بر دم هواپیما انجام میپذیرد.

از این راکت در خلال جنگ جهانی اول هم بصورت آزمایشی استفاده شد. آزمایشات در سالهای 1909 الی 1912 بدون موفقیت در شهر سسترورتسکا (Sestroretska) به دلیل ضعف در ترکیب سوختی بکار رفته در راکت بود. در این آزمایشات افرادی از جمله N V Gerasimov در سالهای 1909-1912 و N A Sytenko در سالهای 1909-1910 و I V Volovskiy در 1912 و ... حضور داشتند.

با وجود عدم موفقیت در آزمایشات از این این موشک در جنگ جهانی اول علیه بالنهای هیدروژنی آلمانی استفاده شد!

ارنست لهمان که بعدها در هیندنبرگ کشته شد از حمله موشکی روسها به بالن زیپلن LZ-90 وی در سال 1916 چنین شرح میدهد که 3000 کیلوگرم بمب بر خط آهن Bar-le-Dieu در فرانسه رها کرده بود که مورد هجوم راکت قرار گرفت و اجبارا زیپلین را تا ارتفاع 3260 متر بالا برد.


کورولوف (سازنده راکت) 217 راکت را برای آزمایشات شلیک کرد و در خیال ساخت یک سیستم ضد هوایی بود!


مشخصات
سازنده: کورولوف
تراست: 18.14 کیلو نیوتن
وزن: 120 کیلوگرم
طول: 2.27 متر
طول بال: 2.2 متر
برد: 6.8 کیلومتر
موتور سوخت جامد با 17.5 کیلوگرم پیشران PTP و زمان سوزش 3.5 ثانیه
سرعت: 300 کیلومتر بر ساعت
ارتفاع درگیری: 3000 متر


Second Russian SAM Missile , 217/II

دومین موشک ضد هوایی است که قبل از جنگ جهانی دوم در روسیه به پرواز در آمد. 217/2 همانند موشک قبلی 217/1 از طرح راکتی استفاده میکرد و دارای چهار بال کوچک و متحرک بود.

موشک از یک پرتابگر با طول 10 متر شلیک میشد که پرتابگر امکان جابجایی و تغییر جهت را داشت. موتور سوخت جامد میتوانست موشک را تا ارتفاع 1000 متری بالا برده و بعد از آن سرعت موشک کاسته میشد. آزمایشات با استفاده در مقیاس کوچک و با سوخت باروت ثابت کرد که استفاده از بالهای به شکل صلیب بهترین کارایی را خواهد داشت. این پروژه توسط فردی به نام دریازکوف (M P Dryazgov) هدایت میشد.

مشخصات
سازنده: کورولوف
وزن: 140 کیلوگرم
طول: 1.84 متر
طول بال: 0.79 متر
برد: 6.84 کیلومتر
موتور: سوخت جامد با پیشران PTP به وزن 17.5 کیلوگرم
سرعت: 300 کیلومتر بر ساعت
ارتفاع اثر: 3270 متر

 

نویسنده: سعید

هرگونه استفاده با ذکر نام وبلاگ میلیتاری مجاز است.

آشنایی با جدیدترین ضد موشک روسی SA-X-23

 The Antey S-300VM/SA-X-23 'Antey 2500'
Самоходный Зенитный Ракетный Комплекс С-300ВM

S-300V با ارتقا به استاندارد S-300VM کاملا دگرگون شده و ارتقا یافت که از سیستمهای 9S15M2/MT2E/MV2E, 9S19ME,9S32ME,9S457ME استفاده میکند و موشکهای 9M82M و 9M83M شامل بهینه سازی شده اند. این سیستم جدید Antey 2500 نامیده شد و برای رهگیری موشکهای بالستیک میانبرد تا برد 2500 کیلومتر که تا سرعت 4.5 کیلومتر بر ثانیه (16 ماخ) میرسند پیشنهاد شده است. موشک 9M82M دو برابر موشک قبلی یعنی 9M82 در برابر هدفهای هوایی برد داشته و به 200 کیلومتر رسیده است ، قدرت مانور آن هم بصورت زیادی افزایش یافته و ادعا شده برای نابودی موشکهای بالستیک با یک شلیک دقتی در حدود 98% دارد!

بازار فروش S-300V/VM به دلیل نسبت گرانی قطعات و هزینه بیشتر به کارایی در مقابل سری موشکهای S-300P چندان موفق نبوده است. فروش سیستم به هندوستان هنوز به دنبال تامین اعتبار مالی است و تعداد زیادی از سیستمهای S-300P برای فروش به PRC (جمهوری خلق چین) بررسی و مقایسه شده است. در سال 2003 نیز دولت روسیه به دنبال ایجاد بزرگترین شرکت بین المللی تولید موشکهای زمین به هوا سه شرکت Almaz ، Altair و Antey را ادغام کرد.

این احتمال میرود که در بلند مدت S-300V مشمول ارتقاهای جدیدی شود که باعث افزایش برد و قدرت کشندگی و دقت آن خواهد شد. همچنین استفاده از سیستم هدایت ماهواره ای GPS (یا مشابه روسی آن گلوناس) برای بهبود ناوبری و هدایت موشک و رادارهای مجموعه پدافندی محتمل میباشد.


سیستمهای S-300P همانند سری S-300V از تکنیک پرتاب سرد استفاده کرده و ابتدا موشک به ارتفاعی مشخص پرتاب و سپس موتورش روشن میشود. موشکهای 9M83 از پرتابگرهای 9A83 TELAR برای شلیک بهره میبرند که با کمک جک مخصوصی که در پرتابگر نصب شده پرتاب و بعد از رسیدن به ارتفاع مناسب با دریافت دستورات از مرکز فرماندهی به سمت هدف تغییر مسیر داده و پرواز میکنند. Antey از هدایت نیمه فعال راداری برخوردار است که میتواند هدفی با سطح مقطع راداری 0.05 متر مربع را از فاصله 29 کیلومتری شناسایی کند.

سر جنگی موشکهای 9M83M تغییری نکرده و همان 150 کیلوگرم انفجاری شدید ترکش شونده است ولی برد آنها دو برابر شده و به 200 کیلومتر رسیده است و سرعت آنها هم از 2.4 ماخ به حدود 2.7 ماخ افزایش یافته است یعنی 9.5 الی 10 ماخ. با ورود به خدمت S-300VM نسل جدیدی از ضد موشکهای فوق دقیق روسی سر کار خواهند آمد که توانایی رهگیری اکثر موشکهای بالستیک کوتاه برد ، میانبرد ، موشکهای تاکتیکی و کروز کنونی را دارد. این سیستم میتواند براحتی هدفی مانند موشکهای توماهاوک را از فاصله مناسب رهگیری و منهدم کند.

در جدول لیست تجهیزات هر واحد رزمی S-300V/VM را مشاهده میکنید.

با تمام این اوصاف هنوز این سیستم هم توانایی رهگیری موشکهای شهاب3 ایرانی و نوع ارتقا یافته آنها شهاب4 را ندارد. icon_cool


نویسنده: سعید
هرگونه استفاده بدون ذکر نام سایت میلیتاری مجاز نمیباشد.

مقایسه اس300 ، پاتریوت و آرو

سلام

امروز یه عکس براتون میزارم که در آن بصورت ساده به بررسی سه پدافند اس۳۰۰ ، پاتریوت و آرو پرداخته شده است. به زودی توضیحات لازم رو تهیه و پست میکنم فعلا عکس رو داشته باشید!

موشک زمین به هوای SA-17

 SA-17 Grizzly 9K37M1-2 Buk-M1-2

تاریخچه:
سیستم پدافند هوایی میانبرد 9K37M1-2 Buk-M1-2 ( کد ناتو SA-17 Grizzly ) در حقیقت توسعه یافته ی سیستم های قبلی مشابه زمین به هوای
روسی 3M9 Kub / SA-6 Gainful و سپس 9K37 Buk / SA-11 Gadfly بود.بنابراین کار بر روی این سیستم از همان ابتدای ورود سام 11 یعنی در سال
1984 شروع شد و در نهایت در سال 1995 کامل گشت و سام 17 در سال 1998 به همراه در نوع موشک 9M38 M-1 و 9M317 رسما وارد خدمت شد.





برتری ها:
بزرگترین برتری SA-17 نسبت به SA-11 , قابلیت تحرک سیستم راداری Snow Drift 9S18M1 آن می باشد. به این ترتیب که وجود سیستم راداری به
صورت ( TELAR ( Transporter Erector Launcher And Radar باعث ایجاد قابلیت حرکت رادار به همراه لانچر و ایجاد برتری هایی نظیر انعطاف پذیری
بالای مجموعه , تغییر سریع موضع و عدم اتلاف زمان برای استقرار کامل لانچرها و رادار می گردد.
از دیگر برتری های این مجموعه می توان به افزایش برد , ارتفاع پروازی موشک و قابلیت های درگیری بیشتر با هواپیما های مهاجم اشاره کرد.
درصد احتمال نابود سازی هدف توسط سام 17 برای هواپیما ها بین 70% تا 90% , برای هلی کوپتر 40% تا 70% و برای موشک های کروز حدود 45
درصد است.



رادارسام17 با کد 9S18M-1

انواع:
_ 9K37 Ural : نمونه ی صادراتی SA-17 Grizzly
_ ( HQ-16 ( Hongqi-16 : نمونه ی چینی / روسی
_ SA-N-12 : نمونه ی ساخته شده برای نیروی دریایی روسیه نصب شده بر روی ناو هواپیمابر اتمی کلاس Ulyanovsk و رزمناو های کلاس Sovremenny


SA-17 در مقابل SA-11 و SA-6:

____________________SA-17_____________SA-11_______________SA-6

سال ورود به خدمت..............1966.......................1984................. ....1988

وزن موشک..................599 کیلوگرم...............690 کیلوگرم..............720 کیلوگرم

برد موثر.....................3 - 24 کیلومتر..............3 - 35 کیلومتر...........3 - 50 کیلومتر

ارتفاع درگیری............800 تا 11000 متر............30 تا 22000 متر.........30 تا 25000 متر

حداکثر سرعت.................8/2 ماخ......................3 ماخ....................3 ماخ

حداکثر سرعت هدف............2 ماخ......................4 ماخ....................4 ماخ





کاربران:
تا کنون روسیه و شوروی به عنوان کاربران اصلی این موشک ها شناخته شده اند هرچند گزارش هایی هم مبنی بر وجود تعدادی در جمهوری های
تازه استقلال یافته شوروی سابق و حتی ایران وجود دارد.


مشخصات فنی:
نوع : موشک زمین به هوای برد متوسط
سازنده : Tikhomirov/Lyulev
سال ورود به خدمت : 1998
طول موشک : 49/5 متر
قطر : 4/0 متر
وزن موشک : 720 کیلوگرم
حداقل و حداکثر برد : 3 - 50 کیلومتر
حداقل و حداکثر ارتفاع درگیری : 30 - 25000 متر
حداکثر سرعت موشک : 3 ماخ
حداکثر سرعت هدف : 4 ماخ
سر جنگی : سر جنگی 70+ کیلویی از نوع انفجاری شدید
پیشرانه : موتور راکتی سوخت جامد
سیستم هدایت : راداری نیمه خودکار قابلیت درگیری همزمان با 6 هدف مختلف
زمان استقرار جهت آمادگی برای شلیک : 5 دقیقه




مترجم: سالار اسلامی


منابع:
www.wikipedia.org
www.guns.ru
www.militarypictures.info

منبع: http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=1914

تسلیحات انرژی جنبشی

مقدمه
يك شكافنده انرژي جنبشي (كه به نام اسلحه KE نيز شناخته ميشود) نوعي مهمات مانند يك فشنگ است كه ماده منفجره اي ندارد و از انرژي جنبشي براي شكافتن هدف استفاده ميكند.
اين شرايط را ميتوان به هر نوع سلاح شكافنده زره تعميم داد ولي معمولا به نوع مدرن اين سلاحها اشاره دارد مانند
armor-piercing fin-stabilized dicarding sabot كه به اختصار APFSDS ناميده ميشود و به نوع بلند شكافنده ميگويند و براي فشنگهاي كوچك استفاده نميشود.

BM 15 125 mm ساخت شوروي
براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

ضد تانك فرانسوي با Sabot
براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

تكنيك مقابل اين شكافنده ها، شكافنده هاي شيميايي هستند. دونوع شكافنده شيميايي در حال استفاده وجود دارد:
1-ضد زره انفجار قوي (HEAT)
2-ضد زره سر خرد شونده (HESH)
اين شكافنده ها در گذشته به صورت گسترده در برابر زره ها استفاده ميشد و هنوز هم در اين زمينه كار ميكند ولي اين شكافنده در مقابل زره هاي چند سازه اي مدرن مانند Chobham كه در تانكهاي امروزي استفاده ميشوند كم اثر ترند.

اصل كلي در شكافنده انرژي جنبشي آن است كه از انرژي جنبشي خود كه معادله اي بين جرم و سرعت است براي شكافتن زره استفاده ميكند.
قدرت تخريب اسلحه هاي KE مدرن بوسيله موارد زير به حداكثر رسيده است :
1-شليك با سرعت بسيار بالا؛ جرم موشك با سرعت مبادله ميشود و افزايش انرژي جنبشي با مربع سرعت صورت ميگيرد.
2-تمركز نيرو بر يك ناحيه كوچك در حالي كه رابطه با جرم زياد حفظ ميشود.
3-به حداكثر رساندن جرم در فضاي اشغال شده توسط موشك ولو آنكه كوچك باشد كه براي اين منظور از فلزهاي سنگين مانند اورانيوم غني شده استفاده ميشود.

تاريخچه :
توليد تسليحات KE از دو صورت طراحي توپخانه تركيب ميشود؛ سرعت بسيار بالاي مازل و نيروي متمركز شده.سرعت بالا بوسيله استفاده موشك با پايه كم جرم و سطح مقطع بزرگ در پرتابگر بدست مي آيد.شليك يك موشك كوچك كه در يك پوسته كم وزن خارجي قرار داشته باشد sabot ناميده ميشود كه باعث افزايش سرعت ميگردد. پس از بيرون آمدن موشك از پرتابگر ديگر نيازي به sabot نميباشد و از آن جدا ميشود.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

آلمان در جنگ جهاني دوم براي بالاتر بردن برد تسليحات ضد هوايي خود تحت نام Treibspiegel از Sabot استفاده ميكرد.
پيش از آن از نمونه چوبي آن در بين پرتاب كننده و موشك استفاده ميشد. sabot يك لعت فرانسوي است كه نام نوعي كفش چوبي است كه در بعضي از كشورهاي اروپايي استفاده ميشده است.
تمركز نيرو در يك ناحيه كوچك با جايگزيني فلز تك كه معمولا استيل است با نوعي آلياژ كه از دو نوع فلز تشكيل شده است(هسته تنگستن و پوسته از يك فلز سبكتر) بدست مي آيد.
اين طراحي به عنوان شكافنده زره چند سازه جامد شناخته ميشود. هسته در اين نوع طراحي در زمان برخورد تاثير بيشتري نسبت به سري از همان نوع و اندازه فلز ام به صورت پهن تر دارد.( گرچه مقاومت هوا و ديگر مقاومت ها براي پوسته با سايز يكسان برابر است).
بين سالهاي 1941 و 1943، بريتانيا دو تكنيك را در APDS تركيب كرد. sabot با پوسته فلزي بيروني APCR (چند سازه جامد) جايگزين شد كه در زمان پرتاب سطح مقطع بزرگي را براي بدست آوردن حداكثر شتاب در اختيار ميگذاشت.

طراحي مدرن :

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

APDS پايه طراحي تسليحات KE است. پيشرفتهاي منطقي براي بلندتر كردن و كوچك كردن سطح مقطع برخورد انجام شد گرچه طول زياد و نازك از نظر آيروديناميكي ناپايدار است و با تكانهاي شديد مواجه ميشود كه نتيجه آن دقت پايين است.معمولا براي جلوگيري از اين منظور پوسته ها بوسيله به چرخش در آوردن موشك حول محور خودش به آن پايداري ميبخشند كه به جز موارد معدودي اين روش كارآمد است.
اين كار شامل اضافه كردن پره مانند آنچه در تيرو كمان وجو دارد مشود كه APFSDS نيز يك موشك ثبات بويله پره است.
اشكال اين روش در آن است كه گردش از انرژي جنبشي خطي كم ميكند، چون مقداري از اين انرژي به انرژي جنبشي گردشي تبديل شده است و باعث كم شدن اثر برخورد ميشود. اين تسليحات معمولا از پرتابگرهاي بدون خان پرتاب ميشوند؛ كاري كه آلمان، روسيه، امريكا، فرانسه و چين در تانكهايشان انجام ميدهند. البته امكان شليك از پرتابگرهاي خان دار نيز وجود دارد.
شكافنده هاي KE براي تانكها مدرن معمولا فقط 2 تا 3 سانتيمتر قطر و 50 الي 60 سانتيمتر طول دارند؛ با توليد شكافنده مدرن تر، طول آنها در حال افزايش و قطر آنها در حال كاهش است.
براي به حداكثر رساندن انرژي جنبشي شكافنده بايد از فلزات سنگين مانند تنگستن يا اورانيو غني شده ساخته شوند. سختي شكافنده اهميت كمتري دارد ولي همچنان يكي از فاكتورها نفوذ در مكانيزم نابودي است به همين خاطر از آنجاييكه اورانيوم به خودي خود سخت نيست از آلياژ آن با نيكل و/يا روي استفاده ميشود.
منفعت ديگر استفاده از اورانيوم آتش زا بودن آن است؛ قطعات گرم شده شكافنده بعد از برخورد با شكافنده در تماس با هوا مشتعل ميشوند. علاوه بر آن شكافنده هاي اورانيومي حالت مهم زنجيره برشي عايق گرما به خود ميگيرد كه در زمان برخورد شكستگيهاي اين زنجيره باعث شكافتن و پوساندن مداوم ماده ميشود. فرسايش حالت مخروطي دارد ولي در ديگر فلزات مانند تنگستن حالتي به نام قارچي بوجود مي آيد.
كشورهاي معدودي از اورانيوم غني شده كه هزينه تمام شده آن نسبت به تنگستن كمتر است استفاده ميكنند كه دليل آن ضرر محيطي و سلامتي است و همچنيني براي استفاده از اين تسليحات كشورها بايد برنامه غني سازي فعال داشته باشند.
استفاده از اين تسليحات در ميادين جنگ و باقي ماندن آنها در خوروهاي جنگي و تاثير تشعشعات آن براي سلامتي عمومي قابل توجه است.
سرعت APFSDS ها برا اساس طول و نوع آن فرق ميكند ولي نمونه معمول آن KEW-A1 ساخت جنرال دايناميكس سرعتي معادل 1740 متر بر ثانيه دارد.
سرعت APFSDS ها بين 1400 تا 1850 متر بر ثانيه متغير است. sabot نيز با اين سرعت بالا حركت ميكند تا جدا شود و ممكن است صدها متر را به همين شكل بپيمايد و براي وسايل نقليه سبك و سربازان مهلك باشد.

CKEM :

در دهه 80 ارتش امريكا در پي جايگزيني تكنولوژي هاي مربوط به سيستمهاي سنگين ضد تانك بود و در سال 1990 لاكهيد مارتين آزمايشات پروازي موشك انرژي جنبشي را انجام داد و قراردادي براي توليد KEM بسته شد. در سال 1997 و در پي ACTD (برنامه نمايش تكنولوژيهاي پيشرفته) ارتش امريكا قراردادي را براي توليد 12 وسيله نقليه و 144 موشك انرژي جنبشي با لاكهيد مارتين بست.
در سال 1999 ارتش امريكا برنامه اي تحت عنوان CKEM (موشك انرژي جنبشي فشرده) براي نسل آينده سلاحهاي ضد تانك آغاز كرد.
پروژه LOSAT تحت برنامه MGM-166 KEM توسط لاكهيد مارتين آغاز شد و 12 واحد آن در اكتبر 2002 تحويل شد و در صحرايي در New Mexico آزمايشات خود را آغاز كرد.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

آزمايشات در ژولاي 2004 پايان يافت كه نتايج آن به شرح زير بود :
. در كل 18 موشك شليك شد
. نابود كردن يك تانك M60 كه با سرعت 22 مايل در فاصله 2400 متري در حركت بود.
. نابود كردن هدفي در شب در فاصله 4300 متري
. اهدافي در فواصل نزديك
. نابود كردن سنگرها و ساختار دفاعي
. شليك 7 موشك در فورت بليس - تگزاس

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

مشخصات موشك KEM :
1 - 2845 م م طول
2 - 162 م م قطر
3 - 80 كيلوگرم وزن
4 - بيش از 4 كيلومتر برد
5 - 1524 متر بر ثانيه سرعت
6 - توانايي انهدام زره هاي چند لايه، ساندويچي و واكنش گر را دارد.

پس از اين آزمايشات تصميم بر آن شد كه LOSAT توليد نشود ولي برنامه CKEM براي ادامه بر اساس KEM به لاكهيد مارتين سپرده شد.

برخي از مشخصات احتمالي موشك CKEM :
1 - 1.52 متر طول
2 - 45.3 كيلوگرم وزن
3 - 5 تا 8 كيلومتر برد
4 - بيش از 6 ماخ سرعت
5 - موتور سوخت جامد

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

پس از سه سال آزمايش اين موشك توانست در فوريه 2007 يك تانك T-72 با زره تقويت شده واكنش گر را نابود كند.

HATM :
تيمي با رهبري شركت ريتون در راستاي برنامه CKEM و نمايش و ارائه تكنولوژيهاي مورد نياز براي آن به توليد يك سلاح ضد تانك مافوق صوت پرداختند.
موشك غير قابل هدايت HATM در آگوست 2002 اولين آزمايش خود را انجام داد.
اين موشك توانايي شليك از ITAS ساخت ريتون و پرتابگرهاي موشك BGM-71 TOW را دارد. اين پرتابگرها بر روي هاموي نصب ميشود.
اين موشكها بيش از 6 ماخ سرعت دارند و بوسيله پره هاي گردشي از لحاظ آيروديناميكي تثبيت شده است.
دومين پرتاب آن در نوامبر 2002 انجام شد و با موفقيت مرحله جدا شدن Sabot را انجام داد.

مشخصات موشك HATM :
1 - 1.27 متر طول
2 - 15.2 سانتيمتر قطر
3 - 6.6 ماخ (2200 متر بر ثانيه) سرعت
4 - موتور سوخت جامد

[Sabot و پره ها در تصوير زير كاملا مشخص هستند]
براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

KEI (رهگير انرژي جنبشي) :
توانايي انهدام بالا و دارا بودن سرعت بسيار بالا و همچنين قابليت اعتماد و هزينه كمتر باعث شد كه اين موشكها صرفا به عنوان ضد زره به كار نروند و آژانس دفاع موشكي امريكا پروژه اي را تحت عنوان رهگير انرژي جنبشي با قابليت پرتاب از زمين و دريا براي نابود كردن موشكهاي بالستيك را به نورث روپ گرومن بدهد.
اين رهگير، آنطور كه انتظار ميرود قرار است بر ضد موشكهاي بالستيك برد بلند و برد متوسط در تمام فازهاي پروازي استفاده شود.
KEI در ابتدا براي هدف قرار دادن موشك در فاز بوست يعني درست بعد از شليك طراحي شده بود. در اين فاز موقعيت موشك قابل پيش بيني است و منحرف كننده هانيز نميتوانند استفاده شوند. به هر جهت اوخر MDA اعلام كرده است كه KEI توانايي هدف قرار دادن موشكهاي بالستيك در فاز مياني و فاز پاياني را نيز خواهد داشت.



KEI چگونه كار ميكند :
اين سيستم شامل پرتابگرهاي زمين پايه و پرتابگرهاي دريا پايه است كه در ناوشكنهاي نيروي دريايي و احتمالا قسمتي از برنامه Aegis ميباشد كه پس از تكميل اين سيتم قادر است اهداف را در 5 دقيقه اول پروازشان نابود كند.
هر پرتابگر زمين پايه دو موشك را حمل ميكند و هر سيستم آتشبار آن شامل 5 پرتابگر است كه با هواپيماهايي مانند C-17 قابل حمل است.
يك سيستم C2BMC (فرماندهاي و كنترل و مديريت جنگ و ارتباطات) كه شامل 6 هاموي است با اين سيستم در ارتباط است و از آنجاييكه KEI رادار و سنسورهاي خود را ندارد C2BMC از ديگر سيستمهاي برنامه BMD مانند رادار جاسوسي AN/SPY-1 و ردياب و شناسايي فضاپايه (STSS) و يا ديگر رادارهاي X-Band دريا پايه استفاده ميكند.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

هنگاميكه يك موشك بالستيك شليك شود، ابتدا توسط سنسورهاي ماهواره اي شناسايي ميشود و اطلاعات به C2BMC فرستاده ميشود، سپس رادار AN/SPY-1 شناسايي و رديابي را برعهده ميگيرد و رهگير شليك ميشود، سپس رادار پيش اخطار Cobra Dane رديابي هدف را تصحيح ميكند، وسيله كشتن ماوراجو يا EKV ساخت ريتون از موشك جدا ميشود، هدف را ردياب ميكند و اطلاعات خود را با َAegis SPY-1 به روز رساني و تصحيح ميكند و در نهايت با استفاده از انرژي جنبشي حاصل از برخورد هدف را كاملا نابود ميكند.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

EKV - Exoatmospheric Kill Vehicle


هر كشوري كه توانايي توليد سلاح هاي تخريب سنگين را دارد مسلما توانايي توليد منحرف كننده ها را دارد، سرجنگي تنها شي نيست كه از يك موشك جدا ميشود، منحرف كننده هايي نيز وجود دارند كه EKV را در پردازش گيج ميكند، ساده ترين و موثرترين منحرف كننده ها بالونهاي ميلر هستند، سر جنگي نيز ميتواند درون اين بالونها قرار گيرد و از آجايي كه هيچ نيروي كششي در بالاي جو وجود ندارد بالونها هم مانند هر شي ديگري پرواز ميكنند.
تشخيص بالون پر از خالي نيز در بيرون جوبسيار مشكل است، ولي برنامه نويسان ردياب EKV توانسته اند با DOD در عمل يك بالون خالي از پر و يك منحرف كننده از سرجنگي را تشخيص دهند؛ از روي شكل، روشني و ...
ولي چيزي كه آژانس را نگران ميكند اين است كه قرار دادن يك بالون ميلر اضافي فقط چند هزار چوب آب ميخورد ولي هر EKV در حال حاضر 100 ميليون دلار ارزش دارد و بخاطر همين مورد است كه براي اطمينان از اينكه در تشخيص منحرف كننده از سر جنگي اشتباه نشده است ما نميتوانيم چند هزار EKV آماده شليك در هر لحظه داشته باشيم و براي همين آژانس بدنبال پروژه هايي نيز هست كه بتواند موشك را در فاز پاياني هدف قرار دهد. (مانند سيستمهاي ليزري)

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

هر موشك KEI 36 فوت طول و 36 اينچ عرض دارد و 2.5 تا 3 برابر سرعت ميانگين معمول موشكهاي بالستيك ميتواند پرواز كند و همين آن را سريعترين در نوع خود ميكند، براي رسيدن به اين سرعت، مراحل اول و دوم فاز بوست در مدت 60 ثانيه با هم ميسوزند و سرعت آن را به 6 كيلومتر در ثانيه ميرسانند.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید


منابع مستند:
برداشتي از كتاب "معرفي آلياژهاي مبتني بر تنگستن به عنوان شكافنده ماده انرژي جنبشي" - 199۵كتاب "سلاح هاي مخرب سنگين"
مقاله "دفاع موشكي فضاپايه ميشود؟" واشنگتن تايمز - 29 اپريل 2004
وب سايتها:
globalsecurity.org
آژانس دفاع موشكي (MDA)
northropgrumman.com
raytheon.com
lockheedmartin.com
army-technology.com

منبع: http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=1612

هواپیمای بال متغیر سوئیچ بلید

هواپیمای بال متغیر سوئیچ بلید



ارتش هر کشور , همیشه جهت پیش بینی رفتارهای دشمن به هواپیماهای شناسایی بدون سرنشین با قدرت پایداری بالا و البته سرعت کم که توانایی دهها ساهت پرواز در نزدیکی منطقه تحت قلمروی دشمن را داشته باشند , نیازمند است , بناربراین تا به حال هواپیماهای بسیاری برای انجام این گونه ماموریت ها ساخته شده اند , علاوه بر آن آشکارترین سلاح نیروی هوایی هر ارتش هواپیماهای جنگنده یا بمب افکنی است که با سرعتی فراتر از سرعت صوت به پرواز در می آیند و به جنگ با هواپیماها و یا انهدام مواضع دشمن می پردازند.

در این جا یک سوال مطرح می شود.که آیا می توان دو خصوصیت هواپیماهای اشاره شده را با هم ترکیب نمود؟یعنی می توان هواپیماهای مخصوص شناسایی داشت که بتواند با سرعتی فراتر از سرعت صوت به پرواز در آید و بمب نیز حمل کند؟ولی مشکلی وجود دارد این است که هواپیماهای که در سرعت کمتر از سرعت صوت (Sub Sonic) پرواز می کنند , مسلما نمی توانند چند ماخ سرعت داشته باشند (Super Sonic) و بالعکس.

مهندسین و طراحان کمپانی ((نورث روپ گرومن)) در واقع با طراحی هواپیما بدون سرنشین مفهومی (Switchblade) به این نیاز , پاسخ گفته اند.این UAV (پهباد) پس از به پایان رسیدن مراحل ساخت در زمان تعیین شده (سال 2020) می توانند هماند یک هواپیما معمولی (Sub Sonic) در حالی که بال 200 فوتی (تقریبا 61 متر) آن عمود بر موتورهایش قرار گرفته اند , برای انجام ماموریت های شناسایی با سرعت های پایین به پرواز در آید.ولی درست در لحظه ای قبل از این که این هواپیما دیوار صوتی را بشکند , بال یک تکه ای آن , 60 درجه خواهد چرخید و از این رو سویی از دماغه (سوئیچ بلید) و سوی دیگر آن , انتهای آن را شکل خواهد داد.

این ترکیب خاص آیرودینامیکی موج های شکسته هوا را که در جلو یک هواپیما در سرعت سوپر سونیک بوجود می آید و باعث بوجود امدن نیروی درگ می شود , بخش می کند و آن ها را کمتر می سازد.

زمانی که (سوییچ بلید) به سرعت ساب سونیک (سرعت کمتر از صوت) برگردد , بال متحرک ان نیز به حالت اولیه و متداول هواپیماها باز خواهد گشت. یک (سوئیچ بلید) آزمایشی و کوچکتر از اندازه اصلی , با حمایت مالی آژانس پروژه های تحقیقاتی پیشرفته دفای ایالات متحده (DARPA) تا 4 سال آینده برای انجام آزمایش های مختلف ساخته شد. مدل کانسپت اولیه , دارای یک بال یک تکه خواهد بود.همچنین موتورهای آن در پوششی در قسمت زیر (سوئیچ بلید) همراه با بمب ها و سیستم های شناسایی و دیده بانی قرار می گیرند , مجموعه فوق این امکان را به بال هواپیما می دهد تا در حالی که موتور همچنان در مسیر حرکت UAV قرار گرفته , چرخش خود را انجام دهد.

البته این هواپیما و در واقع کمپانی سازنده آن (نورث روپ گرومن) را نمی توان نخستین طراحان و در واقع صاحب این نوآوری به حساب آورد , چرا که سازنده فضاپیمای معروف (Space Shipone) یعنی (برت روتان) در سال 1979 با همکاری ناسا یک هواپیما با بال متحرک طراحی کرده بود ولی بال های شیب دار آن هواپیما , پردازش را با مشکل رو به رو ساخت و وقتی خلبان دماغه هواپیما را به سمت بالا کشید , هواپیما به سمتی مایل می شد و می چرخید. هوش مصنوعی UAV ها می تواند به آنها در به انجام رساندن سخت ترین و پرخطرترین ماموریت ها و انجام پروازهای پویا یاری رساند و مسلما یک خلبان کامپیوتری , نیازمند غذا , استراحت و ... نخواهد بود , ینابراین می توان حتی در ماموریت هایی که بیش از 15 ساعت به طول می انجامد و انجام آن ها توسط انسان مشکلات فراوانی را خواهد داشت , به کار گرفت.

اگر همه چیز خوب پیش رود , طبق گفته ی (دارپا) , یک نمونه ی با طول بال 40 فوت (تقریبا 12 متر) تا سال 2010 میلادی آماده ی نمایش و انجام آزمایش های مختلف خواهد بود و (سوئیچ بلید) اصلی و در اندازه کامل , قرار است تا با ورود خود به آسمان در سال 2020 , همه را شگفت زده کند.

ماهنامه نوآور

موشک ضد هوایی گامون

SA-5 گامون ( S-200 ولگا)

توسعه اولیه سامانه روسی S-200 ولگا موسوم به سام5 گامون در وزارت دفاع ایالات متحده، در اواخر دهه 1950 آغاز شد. گمان می رود نام های دیگری چون V-860 , 5V21 , 5V28 و آنگارا نیز به این سامانه موشکی داده باشند. آن گونه که گزارش شده سه گونه از سام5 وجود دارد:

نمونه متعارف SA-5A با سرجنگی انفجاری انفجاری شدید
نمونه SA-5B مجهز به سرجنگی هسته ای
نمونه SA-5C با سرجنگی متعارف و مانورپذیری و هدایت ارتقا یافته.

سام5 گامون سالها موجب رقابت جنگ افزاری گسترده ای میان شوروی و ایالات متحده گردید. به ویژه آنکه برخی گزارش ها حکایت از توانمندی محدود ضد موشک بالستیک آن داشت و در اوایل دهه 1970 در این نقش آزمایش شد. نقش اصلی این موشک مبارزه با هواپیماهای بلندپروازی مانند SR-71 بود.

افزون بر این قصد بر این بود که علیه موشک های اتمی دورایستا، همانند هاوند داگ، اسکای بولت و بلو استیل، به کار گرفته شود. هم اکنون احتمالا هدف از به کارگیری آن رویارویی با هواپیماهای اخلالگر و پیش اخطار هوابرد E-3 است.

گزارش های تایید نشده ای نیز درباره وجود یک جستجوگر پایانی راداری منفعل برای این موشک به منظور به کارگیری علیه هواپیماهای ویژه جنگ الکترونیک، وجود دارد. اداره نومدن شمار بسیار زیادی موشک سام5 استقرار یافته که فراتر از 2000 فروند هستند و کارایی آن ها به دلیل عمر بالای سامانه، محدود گشته، دشوار است. اگر چه در سال 1992 برنامه ای برای ارتقا سامانه سام5 با نام S-200D تدوین شد. این سامانه 300 کیلومتر برد دارد و می تواند تا ارتفاع 37 کیلومتری هدف را رهگیری کند.

موشک سام5 گامون 4 بال مثلثی به همراه 4 بالچه کنترلی متحرک به شکل مثلث ناقص در عقب بدنه خود دارد. طول آن 10.6 متر و قطر آن 0.86 متر است. گمان می رود که وزن پرتاب موشک 2800 کیلوگرم باشد. که 4 راکت کمکی سوخت جامد آن را نیز در بر می گیرد. راکت های کمکی یاد شده در دور تا دور نیمه عقبی بدنه موشک، میان بالها و بالچه های کنترلی قرار دارند.

طول راکت های کمکی 4.8 متر است. و پس از پرتاب و پایان یافتن سوزش آن ها و رسیدن موتور به شرایط عملیاتی مطلوب، از موشک جدا می گردند. هدایت مرحله میانی به وسیله فرمان رادیویی انجام می گیرد و موشک و هدف به وسیله یک رادار CW باند H (هفت گیگا هرتز) اسکویر پیر ردگیری می شوند. هدایت پایانی نیز به وسیله یک جستجوگری راداری نیمه فعال انجام می گیرد. موتور اصلی موشک برد آن را به 150 کیلومتر می رساند، اما برد اصلی موشک به احتمال زیاد تابع کارایی رادار درگیری اسکویر پیر است. آن گونه که گزارش شده دو نمونه سرجنگی برای آن وجود دارد: سرجنگی متعارف 217 کیلوگرمی انفجاری شدید و سرجنگی هسته ای کوچک با توان 25 کیلوتن TNT که احتمالا دارای فیوز مجاوراتی یا فرمان رادیویی هستند.

موشک سام5 ، موشکی به نسبت سنگین و غیر مانورپذیر با توانمندی ضعیف در درگیری های ارتفاع پایین است. گمان می رود که سام5 بتواند اهداف غیرمانوری را تا ارتفاع 20 کیلومتر رهگیری کند. موشک روی یک پرتابگر تک ریلی نصب می گردد.سیستم یاد شده جا به جا می شود و متحرک نیست. همچنین گمان بر این است که بیشتر سامانه ها اکنون رادار مراقبت بارلاک B ( نام روسی P-50 ) را به کار می گیرند که 6 پرتو به هم تنیده دارد که در بسامد های جدا در حدود 3 گیگاهرتز کار می کنند. برد رادار یاد شده حدود 390 کیلومتر است. وظیفه ارتفاع یابی در این سامانه به عهده رادار PRV-11 سایدنت است که در باند E کار می کند.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

وضعیت عملیاتی:

SA-5A نخستین بار در سال 1963 ، SA-5B در سال 1970 و SA-5C در میانه دهه 70 استقرار یافتند. به احتمال بسیار پس از این نیز بهسازی هایی بر روی این سامانه انجام گرفته و ممکن است هم اکنون S-200D با برد 300 کیلومتر در خدمت باشد. شمار موشک های در خدمت در سال 1980 حدود 2000 فروند بود که این تعداد در روسیه به 1300 فروند کاهش پیدا کرده که در 130 سایت مستقر هستند.

سامانه سام5 در ترکیب های صادراتی متفاوت به کشورهای بلاروس، بلغارستان، جمهوری چک، آلمان، گرجستان، هند، کره شمالی، لیبی، لهستان، سوریه،اکراین، ایران و اسلواکی صادر شده است. لیبی موشک های سام5 در مارس و آوریل سال 1986 علیه ایالات متحده به کار گرفت. اما تدبیر نیروهای امریکایی و شلیک موشک های AGM-88 هارم به وسیله آن ها، هیچ کدام از سام5 ها به هواپیماهای امریکایی برخورد نکردند.


براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

 

منبع: http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=3198#3198

تقویت ایریاف

سلام
قسمت اول مقاله تقویت و مدرن سازی نیروی هوایی ایران را با کمی تغییرات و به روز رسانی بصورت pdf آپلود کرده و در سایت گذاشتم تا همه بتونن از آن استفاده کنند. قسمت دوم مقاله هم بزودی منتشر خواهد شد.

در ضمن لطفا کپی رایت مقاله را رعایت کنید. عدم رعایت کپی رایت باعث عدم انتشار قسمتهای بعدی مقاله خواهد شد.


برای دانلود کلیک کنید.

با تشکر

سایت میلیتاری

پرنده‌ای با سرعت 5 ماخ (ارورا)

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد

تمام چيزهايي كه در مورد آن گفته مي‌شود و حتي اسمي كه براي آن انتخاب شده است، همگي بر پايه حدسيات و مشاهدات غير علمي افراد مختلفي است كه اطلاعات ناقصي از اين پرنده ناشناس يا به قول متجددان X دارند كه به صورت قطعي نمي‌توان اين گفته‌ها را تاييد يا رد كرد.

اما «آئورورا» چيست؟ اولين بار در سال ۱۹۸۶ در لايحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمريكا يك درخواست يك خطي ديده مي‌شد كه زير اين برگه نوشته شده بود «آئورورا» و براي آن معادل ۲ /272 ميليارد دلار بودجه درخواست شده بود كه نشان از اهميت و عظمت اين طرح مي‌داد.

بعدها در سال ۱۹۹۴ بن ريچارد يكي از صاحبنظران صنعت هوايي آمريكا اعلام داشت كه اين نام، اسم رمزي بود براي طرحATB.

ATB مخفف Advanced Technology Bomber به معناي بمب افكن با فناوري پيشرفته است كه شركت نورثروپ (Northrop) و به پيشنهاد لاكهيد (Lockheed) در اواخر سال ۱۹۸۱ ميلادي آن را در مناقصه اي در وزارت دفاع آمريكا برنده شدند كه B-2 ملقب به اسپريت به معناي «شبح» نتيجه اين طرح بود. از آن جا كه هنوز همB-2 جانشين خاصي پيدا نكرده است نمي‌توان آئورورا را يك ATB و در نتيجه جانشين B-2دانست.

اما يكي ديگر از احتمالاتي كه توسط متخصصان صنايع هوايي آمريكا در مورد اين پرنده ناشناس مي‌دهند اين است كه اين هواپيما در واقع جايگزيني براي هواپيمايSR-71 باشد و به همين دليل آن راSR-91 هم ناميده‌اند.

از ديگر نام‌هاي مستعاري كه براي اين پرنده ناشناس استفاده شده است مي‌توان بهXR-7 اشاره كرد كه گمان برده مي‌شد فاز دوم طرحي باشد كه فاز يكم آنSR-75 بود.

سنيورسيتيزن نام ديگري است كه «پرنده اكس» را با آن هم مي‌شناسند. سنيور كلمه‌اي است كه در بيشتر هواپيماهاي طبقه بندي شده ارتش آمريكا استفاده شده است. براي نمونه نام طبقه‌بندي شدهU-2 ملقب به( Dragan Lady)اژدها خانوم Senior Book بود و يا نام طبقه‌بندي شده F-117، Seniar Trend بود.

متخصصان بر اين باورند كه آئورورا بعدها به سنيورسيتيزن تغيير نام داد. از آن جا كه «پرنده اكس» را جايگزيني براي SR-71 مي‌دانند و مي‌توان احتمال داد اين نام بهترين گزينه براي پرنده اكس است. چون هر دوي اين نام‌ها يك حركت آرام بدون بالا و پايين را به ذهن متبادر مي‌كنند و جايگزينSR-71 نمي‌تواند حركتي جز اين نوع داشته باشد.

پرنده ناشناس را با نام «پدربزرگ» هم مي‌شناسند كه ريشه اين يكي نامشخص است. اما نامي كه از ديگر نام‌ها متداول‌تر است همان آئورورا است. ولي آئورورا چيست؟ آئورورا در تاريخ اساطيري يونان باستان جايگاه ويژه‌اي دارد. او الهه «سپيده سحري» است كه ستارگان را خلق كرده و آنها را در شب چيد.

نام پرنده اكس هرچه كه باشد، شناخته شده‌ترين طرح طبقه‌بندي شده ارتش آمريكاست. حالا با اين توصيفاتي كه در مورد نام پرنده اكس دانستيد، بد نيست كمي هم از پيشينه مجهول آئورورا بدانيد. همان طور كه در بالا هم گفته شد اولين بار آئورورا در لايحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمريكا ديده شد.

رديفي كه آن در آن قرار داشت بعد از طرح‌های SR-71 وU-2 بود. در سال ۱۹۸۶ ميلادي دولت آمريكا بسياري از زمين‌هاي فوق سري اطراف درياچه گروم در صحراي نوادا (Nevada) را با استحكامات غير قابل نفوذ محصور كرد. از آن سال به بعد بسياري از تأسيسات مدرن و غير قابل نفوذ درون اين حصار ساخته شده و هنوز هم اين پايگاه در حال تكميل شدن است.

حتي براي غير قابل نفوذ كردن آن زمين‌هاي اطراف پايگاه هم توسط دولت، مناطق ممنوعه اعلام شده است. اين در حالي است كه دولت آمريكا وجود چنين پايگاهي در صحراي نوادا را به شدت تكذيب مي‌كند.

احتمال داده مي‌شود اين پايگاه به اندازه غير معمول باند پروازي آن (كه نمي‌توان اين گفته را هم تاييد كرد چون حدس زده مي‌شود با توجه به اندازه‌هاي پايگاه باند پروازي آن تقريباً چهار برابر باندهاي پرواز معمول باشد) محلي باشد براي پرواز و فرود آئورورا.

در سال ۱۹۸۸ روزنامه نيويورك تايمز گزارش داد كه نيروي هوايي ارتش ايالات متحده روي يك هواپيماي مقدماتي كه مي‌تواند به سرعت شش ماخ دست يابد كار مي‌كند.در فاصله ژوئن سال ۱۹۹۱ تا ژوئن سال بعد، در كاليفرنياي جنوبي غرش‌هايي شنيده مي‌شد كه مربوط به هيچ هواپيماي شناخته شده‌اي نبود. اين غرش‌ها به قدري بلند بودند كه حتي زلزله نگارهاي مركز ژئوفيزيك آمريكا هم آنها را ثبت كردند.

اين غرش‌ها را حتي از غرش هنگام فرود شاتل‌ها هم وحشتناك‌تر توصيف مي‌كردند. اين غرش‌ها به سمت شمال شرق روي لس‌آنجلس و صحراي(Mojave) امتداد مي‌يافت؛ به مناطقي كه پايگاه هوايي نليس و پايگاه گروم ليك در آنها وجود داشت.

اما يكي از مواردي كه سري بودن و ناشناخته بودن اين پرنده را به شدت تاييد مي‌كند مربوط مي‌شود به فوريه ۱۹۹۲. در اين تاريخ يكي از مسئولان كنترل ترافيك هوايي نيروي هوايي سلطنتي انگلستان(RAF) در اسكاتلند، علامتي راداري را در پايگاه هوايي مك‌ريهانش(Machrihans) مشاهده كرده بود كه در فاصله بسيار كوتاهي به سرعت سه ماخ دست يافته بود و هنگامي كه با پايگاه مذكور تماس گرفته بود و علت اين علامت را پرسيده بود، به وي گفته بودند كه موضوع را فراموش كند.

اينها، تنها مواردي نبودند كه مربوط به پرنده اكس مي‌شدند بلكه دهها مورد ديگر وجود دارد كه در آمريكا و انگلستان گزارش و همگي به گونه‌اي با پرسش بي پاسخي مواجه شده‌اند، پرسشي كه مربوط به پرنده‌اي سريع و غران مي‌شده است. تنها هنگامي مي‌توان به راز اين پرسش پي برد كه نيروي هوايي آمريكا خود پرده از آن بردارد.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد



اما تنها چيزي كه به يقين در مورد آئورورا مي‌توان گفت اين است كه آئورورا يك پرنده هايپرسونيك (ابر صوت که سرعتهای بیشتر از 5 ماخ دارند) است. اما اولين هواپيماهاي هايپرسونيك كي ساخته شده است؟

تا سال ۱۹۶۵ ميلادي سريع‌ترين هواپيماها دو هزار مايل بر ساعت سرعت داشتند در صورتي كه در سال ۱۹۴۵ تنها چند هواپيما مي توانستند به سرعت ۵۰۰ مايل بر ساعت دست يابند. پس گام منطقي ديگر، ساختن هواپيماهايي بود كه ديوار صوتي را بشكنند.

با شكسته شدن ديوار صوتي توسط جت‌هاي جنگنده كه توسط شوروي سابق و ايالات متحده آمريكا ساخته مي‌شدند، اولين گام‌ها براي ساختن پرنده‌هاي هايپرسونيك برداشته شد.

لازمه رسيدن به سرعت بسيار بالا داشتن موتور بسيار پيشرفته و مهم‌تر از آن بدنه‌اي است كه طاقت سرعت يك مايل بر ثانيه معادل ۳۶۰۰ مايل بر ساعت يا همان ۴/۵ ماخ داشته باشد. از اين جا مي‌توان به ساختار بسيار پيچيده آئورورا پي برد. از اولين هواپيماهاي هايپرسونيك مي‌توان به X-15 وFDL-15 اشاره كرد كه توسط ناسا و لاكهيد مارتين ساخته شده‌اند.

در مورد آئورورا اطلاعات مختصري هم وجود دارد كه بيشتر بر پايه حدسيات است و از سوي منابع خاصي تاييد نشده‌اند. اما واقعي به نظر مي‌رسند. بيشينه سرعت اين پرنده در حدود پنج تا هشت ماخ گزارش شده است.

طول آن در حدود ۱۱۰ فوت (۵/۳۳ متر) و طول دو سر بال آن كه كاملاً به صورت مثلث است حدود ۶۰ فوت(۲/۱۸ متر) است. اين هواپيما احتمال سقف پروازي در حدود ۱۵۰ هزار فوت (۴/۲۸ مايل) يا بيشتر دارد. در مورد موتور اين هواپيما نمي‌توان به نظر واحدي رسيد.

با توجه به گفته‌هاي شاهدان مختلف در آمريكا و انگليس چندين نوع موتور مختلف مي‌تواند در اين پرنده به كار گرفته شده باشد.

مثلاً بر پايه چيزي كه شاهدان در كاليفرنيا گفته‌اند، مي‌توان احتمال داد كه از يك موتور رم جت سيكلي متان سوز كه تغييرات بسيار زيادي در آن داده شده در آئورورا استفاده شده است. در مورد نيروي پيش رانش اين هواپيما چهار نظريه وجود دارد كه مختصراً آنها را به شما معرفي مي‌كنم.

اولين نظريه PWDE است. اين كلمه مخفف Pulse Detonation Wave Engine است. اين موتور شيوه كار بسيار پيشرفته و پيچيده‌اي دارد. در اين روش هيدروژن و يا متان مايع بر روي بدنه تزريق مي‌شوند و پس از گرم شدن توسط PWDE مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
دومين نظريه Ramjet است.

اين مورد همان موتور رم جت سيكلي متان سوز است كه در بالا گفته شد. رم جت‌ها در حالت عادي مي‌توانند سرعت ۶-۴ ماخ را به دست آورند. اما اين سيستم در آئورورا دچار تغييراتي شده است كه مي‌تواند سرعت ۸-۵ ماخ را به دست آورد.

نظريه سوم سيستم Rulsejet معمولي است. در اين حالت هوا از جلو توسط موتور مكيده شده و پس از فشرده شدن و خروج با فشار از درون موتور باعث پيش رانش هواپيما مي‌شود.

نظريه چهارم هم Turbo Rochetjet است. در اين مورد اطلاعات خاصي در دست نيست و صرفاً يك نظريه است. اما هنوز هم با همه اين توصيفات نمي‌توان گفت كه حتي آئورورا وجود خارجي دارد يا نه، شايد همه آن چيزهايي كه شاهدان در جاهاي مختلف ديده‌اند مربوط به چندين هواپيما مي‌شده است كه هيچ ربطي به هم نداشته باشند و مسئولان نظامي آمريكا با پاسخ ندادن به ابهامات پيش آمده، مي‌خواهند وجهه‌اي اساطيري به طرح‌هاي خود بدهند.

مشاهده موثق آئورورا



گزارشي كه آئورورا را به واقعيت بيشتر نزديك كرد در آگوست ۱۹۸۹ توسط كريس گيبسون كه يك مهندس نفت بود منتشر شد. او در آن زمان روي يك طرح نفتي در درياي شمالي كار مي‌كرد كه ناگهان چند هواپيما را مشاهده كرد كه از روي سر او در فاصله‌اي نه چندان بالا گذشتند.

او كه در تشخيص هواپيماها يك حرفه‌اي به شمار مي‌رود توانست يك تانكر سوختKC-130 و دو F-111 را تشخيص بدهد، اما هواپيماي چهارم را فقط توانست يك مثلث كامل توصيف كند.

او اين مثلث را كمي بزرگ تر از F-111 و داراي زواياي ۷۵ درجه و به رنگ كاملاً سياه توصيف كرد كه هيچ كدام از جزييات آن قابل ديدن نبودند و ظاهراً از تانكر KC-130 سوخت دريافت مي‌كرده است.

كمي بعد يكي از مجلات صنايع هوايي آمريكا گفته‌هاي اشخاصي را چاپ كرده بود كه نيمه شب‌ها صداي بسيار بلند تيك آف هواپيمايي را در پايگاه هوايي ادوارد شنيده بودند.

روزنامه همشهری

بررسي تاثيرات فرهنگي و اجتماعي آزادسازي خرمشهر بر هويت ملي

مقدمه

مفهوم هويت و به ويژه هويت ملي از جمله مفاهيم اساسي است كه در عصر جديد بوجود آمده است. احياي آن از سوي بعضي از متفكران جهان سوم به منظور ايجاد يك نوع وفاق و همبستگي اجتماعي براي مقاومت در مقابل يك سري از حوادث پيش آمده اجرا مي‌شود. در واقع، واژه هويت به معناي مشابه سازي و يكساني به كار مي‌رود (جنگينز، ص 5) بدين معناي كه فرد مجموعه خصايص و خصوصيات رفتاري خود را از روي آن، به عنوان يك گروه اجتماعي مي‌شناسند. هويت ملي و قومي نوعي از هويت جمعي است كه در آن احساس همبستگي با اجتماع بزرگ ملي و قومي و نيز آگاهي از آن نوعي احساس تعلق و فداكاري در راه آن است.(اشرف، ص 8)
با اين حال مي‌توان گفت هويت موجب پيوستگي، همراهي و چسبندگي اعضاي يك جامعه است . به عنوان مثال منافع مشترك و سرنوشت مشترك يكي از مهم‌ترين وجوه هويت مي‌باشند.

البته، نبايد از اين نكته غافل شد كه مفهوم هويت يكي از مهمترين مباحث مربوط به علوم اجتماعي مي‌باشد كه داراي پيچيده‌ترين مفاهيم در اين علم است، كه در اين رابطه در مقايسه با ديگر مفاهيم علوم اجتماعي آثار كمتري درباره آن وجود دارد.

هويت ملي: تعريف و ابعاد آن

از هويت ملي نيز چون ساير مفاهيم در علوم انساني تعاريف مختلفي ارائه شده است كه همگي داراي جوهره مشتركي است كه برگرفته از ابعاد و عناصر اصلي هويت ملي است.

هويت ملي فرايند پاسخگويي آگاهانه يك ملت به پرسش‌هاي پيرامون خود، گذشته، كيفيت، زمان، تعلق خاستگاه اصلي و دايمي، حوزه تمدني، جايگاه سياسي، اقتصادي، فرهنگي و ارزش‌هاي مهم از هويت تاريخي خود است.

از نظر جامعه‌شناختي هويت ملي داراي ابعاد اجتماعي و تاريخي، جغرافيايي، سياسي ، ديني ، فرهنگي و ادبي است.

بعد اجتماعي هويت ملي، ناظر به احساس تعلق خاطر مشترك و تعهد افراد به اجتماع ملي است. بعد تاريخي، بر خاطرات، رخدادها، شخصيت‌ها و فراز و نشيب‌هاي تاريخي و بعد جغرافيايي، به قلمرو يك سرزمين مشخص نظر دارد. بعد سياسي هويت ملي ، تعلق به يك نظام واحد سياسي و ارزش‌هاي مشروعيت‌بخش به يك دولت ملي است و بعد ديني هويت مقايسه مذهبي مشترك و وفاداري و اعتقاد به آيين‌هاي آن است.

ابعاد فرهنگي و ادبي نيز ناظر بر سنت‌ها، اسطوره‌ها، فولكورها، هنر، معماري ، زبان و ادبيات ملي است.

علاقه و دلبستگي به عناصر هويت ملي، في الجمله در كلام و رفتار مردم متعلق به آن هويت، تجلي محسوس دارد. چنانكه كمتر فردي از يك جامعه را مي‌توان سراغ گرفت كه داراي تعلق خاطر عاطفي به سرزمين، آداب و رسوم، فرهنگ و زبان مادري نباشد. بخش محلي از اين تعلق خاطر به فرايند نهادينه سازي اين عناصر در شخصيت فرد در دوران كودكي باز مي‌گردد. سرزمين و جغرافياي طبيعي؛ يعني محيطي كه فرد در آن چشم باز مي‌كند و خاطراتش در آن شكل مي‌گيرد، از نخستين عناصر هويت است كه در ذهن افراد جاي مي‌گيرد و در بزرگ سالي نيز توام با خاطرات عهد كودكي همواره با آدمي همراه است.

همچنين پيوند با يك نظام سياسي و احساس وفاداري به آن در قالب يك دولت ملي، بخش‌هايي از هويت ملي هستند كه گرچه اكتسابي هستند، اما احساس وفاداري و تعلق عاطفي و عميق را ايجاد ميكند كه فرد ناخودآگاه نسبت به آن‌ها يك رابطه صميمانه برقرار مي‌كند و خود را در پيوند و تعلق به آن و جدا از ساير هويت‌هاي متفاوت تقسيم‌بندي مي‌كند ميدان بروز اين تعلق خاطر ، اغلب جايي است كه عنصر معارضي با اين گرايش‌هاي دروني شده، ظهور مي‌كند. به عنوان مثال، هنگامي كه سرزمين،‌تاريخ و ارزش‌هاي ديني و فرهنگي كشور در تصرف قرار مي‌گيرد، تعلق‌خاطر انسان به اين عناصر او را به صف‌بندي و تعيين جايگاه خود در معارضه مي‌كشاند و نوعاً در رديف حاميان عناصر هويت ملي قرار مي‌دهد. بدين‌سان عرصه ظهور و بروز تعلق خاطر به ابعاد هويت ملي زماني است كه احساس مي‌شود اين عناصر مورد قضاوت ناعادلانه ، تعرض يا بي‌مهري قرار گرفته‌اند. در چنين مواقعي فرد ميل به احساس جانبداري از عناصر هويتي خود را در قالب رفتار، كلام يا جهت‌گيري خاص نشان مي‌دهد. (گودرزي، ص112-114)

در اين مقاله كوشيده‌ايم بانگاهي ژرف‌تر بر يكي از بزرگترين و مهم‌ترين عمليات‌هاي دوران دفاع مقدس، تعلق‌خاطر رزمندگان اسلام را با عناصر هويت ملي ارائه نماييم.

در واقع اين مقاله را بر مبناي تحليل تعلق خاطر رزمندگان اسلام در عمليات آزادسازي خرمشهر، به عناصر و شاخص‌هاي هويت ملي قرار مي‌دهيم. با اين تذكر كه عمليات آزادسازي خرمشهر به عنوان فتح و نصر عظيم است، فراخور اين مقاله فقط هويت اجتماعي و فرهنگي عمليات مورد بررسي قرار گرفته است.

مروري بر فتح خرمشهر:

سوم خرداد، سالگرد روزي است كه اتحاد و همبستگي ملتي به پاخاسته ثمر بخشيد و رزمندگاني بسيج شده از شهرهاي اسلامي ايران توانستند با رزمي بي‌امان يكي از مهمترين شهرهاي ايران را پس از 578 روز از چنگ دژخيمان بعثي بيرون برانند. شهري كه در ابتداي جنگ حماسه آفريد و مردم آن كه در اثر خيانتها و نامردمي‌هاي بني‌صدر و يارانش بي‌دفاع مانده بودند با چنگ و دندان و در شرايطي كه جز چند اسلحه سبك و كوكتل مولوتفهاي دست‌ساز و ياري خداوند چيزي در اختيار نداشته، بيش از يك ماه در مقابل ارتش تا بن دندان مسلح مقابله كردند و حماسه آفريدند.

پس از مرحله سوم عمليات بيت المقدس، فرصت لازم در اختيار يگان‌ها قرار گرفت. و در اين ميان، قرارگاه فجر نيز با سه تيپ پياده وارد منطقه عملياتي شد. سپس طي جلسات متعددي با حضور فرماندهان ارشد عالي رتبه نظامي جهت انجام مرحله چهارم، عمليات بيت المقدس طراحي شد.

اين در حالي است كه همگان مي‌پندارند ايرانيان فتح خرمشهر را به بعد موكول كرده و براي اثبات ادعاهاي خود توقف عمليات را در محور شلمچه- خرمشهر گوشزد مي‌كنند.

با اين حال، مرحله چهارم عملياتي طراحي مي‌شود و نقاط ضعف و صدمه ديده نيروهاي اسلام ترميم مي‌شود. محورها و راههاي مختلف شناسايي مي‌شود و نيروها با آمادگي و سازماندهي بهتر تلاش مي‌كنند تا خرمشهر را از چنگال دشمن خارج كنند.

در جبهه مقابل نيروهاي عراق، براي درهم ريختن سازماندهي ايرانيان، همچنان به انجام پاتك و گلوله باران مواضع ايران پرداخته و با حملات گسترده هوايي تلاش كردند تا نيروهاي ايران را از هجوم به خرمشهر منصرف كنند. قسمت اعظم لشكرهاي عراق در منطقه جنوب در محور جديد جمع شده و خود را آماده نبردي عظيم مي‌نمايند.

عمليات در اين مرحله در روز 1 خرداد ماه سال 1361 طرح ريزي مي‌شود و يگان‌هايي از قرارگاههاي فجر، فتح و نصر كه بايستي در عمليات شركت نمايند. به تكميل، تغيير ، گسترش و شناسايي و ساير اقدامات لازم براي كسب آمادگي مشغول مي‌شوند.

سرانجام در اين مرحله، عمليات از ساعت 22 و 30 دقيقه و در تاريخ 1 خرداد 1361 آغاز مي‌شود.

قرارگاه نصر در امتداد مرز پيشروي كرد و موفق شد جاده شلمچه را مسدود كند. قرار گاه فجر نيز توانست ضمن تامين پل نو، نيروهايش را به اروندرود برساند. اما قرارگاه فتح به دليل حساسيت و هوشياري دشمن نتوانست به اهداف مورد نظر دست يابد و با روشن شدن آسمان در منطقه پليس راه جاده خرمشهر- اهداف متوقف شد.

در برابر تك سريع و غافلگيرانه رزمندگان پرتوان اسلام، نيروهاي عراقي دچار وحشت و سرگرداني شديد شدند و نتوانستند عكس‌العمل مناسبي نشان دهند و ارتباط يگان‌هاي دشمن با يكديگر قطع گرديد. به اين ترتيب، محاصره خرمشهر كامل شد. اما نيروهاي دشمن همچنان در داخل شهر مقاومت مي‌كردند. دشمن براي خارج كردن نيروهايش از محاصره در محدود پل نو و نهر عرايض، از سمت غرب (شلمچه) و شرق (خرمشهر) چندين بار پاتك كرد؛ ليكن با مقاومت يگان‌هاي ايراني مستقر در منطقه مزبور اين پاتك‌ها به شكست انجاميد. سپس دشمن نيروهاي خود را از شمال شرقي خرمشهر به دورن شهر آورد تا توان خود را براي حفظ اشغال خرمشهر تقويت كند.

صبح روز 3 خرداد 1361 حلقه محاصره خرمشهر تنگ‌تر شد و انبوه نيروهاي دشمن كه 2 روز محاصره در هوايي گرم طاقت‌شان را به سرآورده بود، مقاومت را بي‌تاثير دانستند و با خروج از مواضع خود در تمام شهر در چند ستون طولاني و در كنار هم به سوي پليس راه آمدند و در حالي كه تكبير مي‌گفتند و شعار الموت لصدام و دخيل خميني سرمي‌دادند خود را تسليم كردند.

سرانجام خرمشهر قهرمان طي 25 روز نبرد سنگين در سوم خردادماه زماني كه عقربه‌هاي ساعت روي 13 و 50 دقيقه بود پس از 578 روز، آزاد شد. در ساعت 16 و 30 دقيقه بعدازظهر راديوي جمهوري اسلامي ايران اين خبر را اعلام مي‌كند: شنوندگان عزيز توجه فرماييد: خرمشهر شهر خون آزاد شد الله اكبر، الله اكبر (سميعي ، ص 111-117 خرمشهر در جنگ، ص 86-87، بختياري و معين وزيري ، ص 153-156)

تاثيرات فرهنگي و اجتماعي فتح خرمشهر در هويت ملي:

آزادسازي خرمشهر در هشت سال دفاع مقدس در سالهاي اول جنگ تحميلي به فراخور اهميت آن در فرهنگ و جامعه ايراني آثار قابل توجهي برجاي گذاشته است. اگرچه شايد مطالعه آثار و فتح خرمشهر در عمليات بيت المقدس برجامعه و فرهنگ زود باشد ولي نمودهاي آن را در فرهنگ مي‌توان از هم اكنون مورد بررسي قرار داد.

الف) تاثير فرهنگي:

با هجوم سراسري ارتش بعث عراق به جمهوري اسلامي ايران و آغاز يك جنگ تمام عيار، و پيروزي در عمليات بيت‌المقدس براي فتح خرمشهر تقريباً همه چيز دستخوش تغيير شد. رزمنده‌اي كه در اين عمليات جنگيده (نه جنگ خوانده) با رزمنده‌اي كه تجربه اين فتح بزرگ را ندارد متفاوت است و رزمنده شركت‌كننده در فتح خرمشهر آگاه‌تر و پخته‌تر از رزمنده‌اي است كه در اين فتح شركت نداشته است.

اين عمليات در بحبوحه تنگناهاي اعتقادي و رواني، درس مقاومت و از خودگذشتگي و تحمل مصائب را به افراد جامعه آموخت و بسياري از افراد جامعه را انسانهايي مقاوم، ايثارگر، خستگي ناپذير، فداكار، كم توقع و سختكوش ساخته است. (ويژگي‌هايي كه در قالب خرده فرهنگ ايثار و شهادت آمده است.) و هم چنين باعث افزايش انسجام ملي و فرهنگي و كاهش قوم مداري و تضادهاي مذهبي شده و هم افراد يك جامعه را در يك صف واحد قرار داده است.

ب) تاثير بر فرهنگ غيرمادي با معنوي:

اين فرهنگ مشتمل بر موضوعاتي است كه جنبه كيفي دارد. آثار ادبي ، هنري، فكري، آداب و رسوم، سنت‌ها ، اخلاقيات و ... به طور كلي سرمايه معنوي يك جامعه جزء فرهنگ معنوي جامعه به شمار مي‌روند. (وثوقي و نيك خلق، ص 126-127)

1- افزايش انسجام ملي و فرهنگي جامعه: (افزايش گرايشهاي ملي و كاهش تضادهاي مذهبي و قومي)

آزادسازي خرمشهر يك واقعه كم نظير در تاريخ دفاع مقدس به شمار مي‌رود كه در داخل خاك ايران انجام شد و با نبردها و عمليات‌هاي ديگر به دليل وسعت منطقه نبرد و هم به دليل اشتياق مردم جهت آزادسازي خرمشهر در جبهه‌هاي نبرد متفاوت بود. اين عمليات در تاريخ هشت‌ساله جنگ تحميلي كم نظير است. زيرا در اين عمليات خصوصاً پس از آزادسازي خرمشهر تمام كشورهاي حامي عراق احساس خطر كردند و مجبور به ارائه پيشنهادهايي براي برقراري صلح شدند و نيز زمينه ورود ايران به خاك عراق مهيا شده بود. در روزهاي اول جنگ و به واسطه اغتشاش‌ها در كردستان، ديگر شهرهاي ايران و نيز فقر عمومي ، نگرشي عامي در كشور بوجود آمده بود و از روح مشاركت اجتماعي بي‌بهره‌اند. ولي مشاركت همه جانبه مردم در بيرون راندن دشمن از خاك ميهن اسلامي خصوصاً در عمليات بيت المقدس از تمام اقوام و اديان تعاون و همكاري در كارها، حفظ وحدت ملي در رويارويي با ستيزه‌ها و تعارض‌ها، انتقال خود به خودي تجربه‌ها، ميهن پرستي، كمك‌هاي جاني و مالي در بيرون راندن دشمن از كشور، همه حكايت از انسجام ملي و رواني و فرهنگي تمام ايرانيان صرف‌نظر از هر دين و قومي داشته و عملكرد مردم ايران در آزادسازي خرمشهر، نمايش تلاش يك ملت منسجم و داراي مشتركات فرهنگي زياد است كه در اين فرهنگ جنبه‌هاي عام آن، جنبه‌هاي خاص را تحت شعاع قرار داده است. بنابراين به تركيب فرهنگ مردم ايران كه داراي ريشه هاي ملي و اسلامي بود، امروزه بعد سومي اضافه شده و آن تاثيرات فرهنگي ناشي از آزادسازي خرمشهر است كه به علت طولاني بودن عمليات، اين تاثيرات پايدار خواهد ماند.

2- شكل‌گيري خرده فرهنگ:

گروههاي اجتماعي مانند: طايفه، تيره و .. و گروههاي مكاني و محلي، مانند مردم يك ناحيه يا ده ، گروههاي شغلي،‌خويشاوندي، اقليت هاي مذهبي و بالاخره قشرهاي مختلف اجتماعي يك جامعه، هركدام فرهنگ كوچك ويژه‌اي دارند كه در درون چهارچوب گروه اجتماعي خاص‌شان مطرح است و به طور كلي طبيعت و شكل اختصاصي و بومي و محلي دارد. اين فرهنگ كه در عين حال با فرهنگ كل جامعه هماهنگي دارد و از آن پيروي مي‌كند، خرده فرهنگ يا پاره فرهنگ نام دارد (وثوقي و نيك خلق، ص 138)

در اجتماعاتي مانند جبهه كه افراد به صورت گروههايي به طور جدا از هم كه از نقاط مختلف كشور در مجاورت يكديگر زندگي مي‌كنند و نيز در آنجا هر يك در نقاط و محورهاي جدا از هم مستقر مي‌شوند، هرچند با گذشت زمان تحت تاثير فرهنگ كلي جامعه و برآيند كنش‌هاي متقابل و مبادله فرهنگي آن‌ها قرار گرفته‌اند ولي در عين حال خرده فرهنگ ويژه‌اي نيز دارند. البته آزادسازي خرمشهر هم به نوبه خود داراي خرده فرهنگهايي بود كه در زير ابتدا به زمينه شكل‌گيري خرده فرهنگ تا قبل از عمليات بيت المقدس مي‌پردازيم.

قبل از شروع عمليات بيت المقدس / آزادسازي خرمشهر در خرداد 1361 عده‌اي از رزمندگان ماهها و حتي سالها وقت خود را در محيطي متفاوت با محيطهاي عادي سپري كرده و با افراد مختلف از اقوام، قبايل ، گروههاي زباني، اقليتهاي مذهبي، خرده فرهنگ‌ها و گروههاي ويژه صنفي و طبقاتي در تماس و مراوده بوده‌اند. هم چنين تحت تاثير تبليغات و ارشادت خاصي قرار گرفته و در شرايط ويژه خاصي از نظر محيطي و تكنيكي قرار داشته و مجبور به استفاده از پوشش خاص بوده‌اند. حوادث مختلف و هيجان‌انگيز ديده و بعضاً در شرايط سخت و طاقت فرسا زندگي كرده‌اند. اين محيط و اين شرايط به مرور زمان، رفتارهاي خاصي را موجب شده و در طول زمان اين رفتارها عموميت پيدا كرده و در نتيجه يك خرده فرهنگ جديد و متفاوت با خرده فرهنگ‌هاي ديگر در انطباق با محيط و شرايط جديد تكنيكي و زيستي شكل گرفته است. اين خرده فرهنگ در جبهه پديده فرهنگي خاصي است كه زاييده ماهها و سالهاي قبل از آزادسازي خرمشهر است. رزمندگاني كه هركدام حداقل 45 روز و حداكثر 21 ماه در جبهه‌ها و در يك شرايط زيست محيطي و تكنيكي متفاوت با محيط‌هاي ديگر بسر مي‌برده‌اند.

عوامل مهم در شكل‌گيري خرده فرهنگ جبهه (خصوصاً جبهه جنوبي)

1- محيط خاص اهواز از نظر زيستي و تكنيك جنگي

2- محيط خاص اهواز از نظر زبان (عربي)، لهجه (لري) و خرده فرهنگ كه محل تلاقي نيروها محسوب مي‌شد.

3- محيط خاص منطقه از نظر برپايي و اهميت دادن به مناسك و شعارهاي ديني و مذهبي

4- محيط خاص منطقه از نظر رجز خواني

5- محيط خاص منطقه از نظر وجود قشرهاي گوناگون

6- محيط خاص منطقه از نظر وجود نيروهاي شهري، روستايي و عشايري و ...

7- محيط خاص منطقه از نيروهاي بومي/ محلي يا غيربومي

8- و....

بنابراين خرده فرهنگ رزمنده از نظر مكاني متعلق به جبهه جنوب و شرايط خاص آنجا است.

از ويژگيهاي عمده اين خرده فرهنگ، متاثر بودن از آرمان هاي اسلامي و ايدئولوژي مذهبي- خصوصاً شيعه- است. به اين معني كه باورها، اعتقادات، ارزشها، هنجارها، رسوم اخلاقي، آداب و عادات آن پيوستگي فوق العاده با دين دارد و مناسك و شعائر ديني در حد وسيعي برپا داشته مي شود.

1- ويژگي هاي ظاهري

الف) رفتار ظاهري: نسبت به يكديگر كاملاً‌خونسرد ومهربان هستند.

ب) پوشش ظاهري: لباس بسيار ساده مي‌پوشند. معمولاً چفيه برگردن دارند و داراي پيشاني‌بند مي‌باشند.

ج) خستگي‌ناپذير بودن: در محيط سخت و طاقت‌فرساي جبهه كار را در راه رضاي خدا انجام مي‌دادند و اصلاً‌خستگي احساس نمي‌كردند.

د)تعاون و همكاري: ويژگي «تعاون و همكاري» به جاي «رقابت و سبقت جويي» «جنگ موجب تجمع اعضاي گروه و افزايش روح همبستگي و تجديد شدن پيوستگي و اتفاق نظرات و از بين رفتن اختلافات مي‌شود» (برتول، ص 76) در جنگ به اين علت كه حائلي بين دوست و دشمن نيست تكثر و تنوع وجود ندارد و لذا در رقابت و ستيزه‌جويي جاي خود را به تعاون و همكاري مي‌دهد.

ويژگي «ايثارگري و تعاون»: عمليات آزادسازي خرمشهر، گستره‌اي از عاليترين صحنه‌هاي باشكوه از خودگذشتگي و ايثار، فراروي رزمندگان بود. آنان در خطرپذيري از ديگران سبقت مي‌گرفتند و در سختي‌ها و تنگناهاي نبرد بر ديگران پيشي مي‌گرفتند. يكي از فداكاري‌ها و خود گذشتگي‌هاي رزمندگان را ميتوان رفتن بر روي مين دانست. رزمندگان ايثارگر در شرايط حساس عمليات براي اينكه جان تعدادي از همرزمانش به خطر نيفتد، جان خود را با رفتن روي مين فدا مي‌كرد و بقيه از روي جسد بي‌جان او عبور مي‌كردند.

البته در اين زمينه (خرده فرهنگ) موارد گوناگوني نيز قابل مشاهده است كه ما فقط به ذكر آن‌ها بسنده مي‌كنيم:

ترجيح معنويات برماديات در رفتار، اخلاق، اخلاص، استخاره، رفتار فرودستان با فرادستان و نيز گفتار و رفتار

- تاثير عمليات بيت المقدس بر فرهنگ گفتاري و نوشتاري:

الف) فرهنگ گفتاري:

اين عمليات در ابتدا تحت عنوان عمليات بيت‌المقدس با هدف آزادسازي مناطق اشغالي در جبهه جنوبي از خاك ايران انجام شد و پس از بدست آمدن موفقيتهاي زياد تحت عنوان فتح خرمشهر يا آزادسازي خرمشهر يا آزادسازي خونين شهر نامگذاري شد و اين واژه‌ها در اشاعه زبان‌ها و لهجه‌هاي مختلف در ساير نقاط ايران مانند عربي، كردي و ... اهميت يافت.

ب) فرهنگ نوشتاري:

- نام‌گذاري مناسبت و ايام عمومي به مناسب آزاد سازي خرمشهر، هر ساله در 3 خردادماه.

- تاثير بر فرهنگ رفتاري:

با آزادسازي خرمشهر كه امروزه به عنوان يكي از مناطق مورد بازديد مردم از حماسه دفاع مقدس تحت عنوان راهيان نور انجام مي‌شود بدون اينكه اجباري براي زنان در كار باشد در اين مناطق چادر سر مي‌كنند و نيز مردان در اين منطقه چفيه برگردن دارند.

1- بحث‌هاي خانوادگي عمليات بيت المقدس:

پس از آزادسازي خرمشهر و در حين عمليات، گزارش‌هايي از رسانه‌هاي جمعي پخش مي‌شد. در زمان شب‌نشيني‌ها، ديد و بازديدها و هركجا كه جمعي بود و صحبت از چگونگي و يا پيروزي و يا نتايج عمليات مي‌شود و يا اينكه از نحوه برگزاري عمليات سوالهايي پيرامون نحوه و سرنوشت عمليات مطرح بود.

و يا در موقع اعلام حمله و پخش مارش نظامي، مردم و بخصوص مادران حالت دوگانه‌اي داشتند. از يك طرف خوشحال كه شايد جنگ به نتيجه‌اي برسد و از طرف ديگر ناراحت از اين كه حمله همراه با تلفات است و شايد در همين لحظه جنازه يكي از بستگانش روي زمين افتاده باشد.

2- بي‌سرپرستي خانواده‌ها:

يكي از پيامدهاي اين فتح بزرگ پديده«زنان و فرزندان بي سرپرست» است. البته در فرهنگ ما مكانيزم‌هايي وجود دارد كه اين خلاء را پر مي‌كند. پدربزرگ، عمو، دايي، گاهي نقش عاطفي پدر را به عهده گرفته و در مواردي هم عمو (برادرشوهر) با زن برادر شهيد خود ازدواج كرده و سرپرستي فرزندان برادرش را به عهده گرفته‌اند. اين فتح بزرگ از اين قاعده مستثني نبود.

ب) تاثير آزادسازي خرمشهر بر فرهنگ مادي:

فرهنگ مادي آن بخش از عناصر فرهنگي را دربرمي‌گيرد كه قابل لمس و اندازه‌گيري و ارزيابي و مقايسه است. و نيز به اشياء مادي، ابزار كار، عكاسي، موسيقي، آموزشي وسايل و غيره كه در زندگي روزمره كاربرد دارد، اطلاق مي‌شود. به طور كلي آنچه از فرهنگ كه جنبه كمي دارد جزء فرهنگ مادي به شمار مي‌رود. (وثوقي‌و نيك خلق، ص 126) تاثيرپذيري اين فرهنگ مادي از آزادسازي خرمشهر شامل موارد زير است:

- هماهنگي بين نيروهاي مسلح شركت كننده در عمليات.

- نام گذاري ميادين و خيابان‌هاي كوچه و اماكن عمومي به نام شهداي جنگ در شهر خرمشهر.

- ساخت ابنيه به نماد مقاومت.

- مزين شدن شهر و خيابان ها از رنگ و بو و حال و هواي شهادت و شهداي جنگ.

- احداث پناهگاه.

- گسترش مهد كودك و مدارس.

- تغيير مورفولوژي به طوري كه پس از بازسازي شكل جديدي به خود گرفت.

- تاثير در تقويم رسمي ( روز 3 خرداد)

- تقويت و تحكيم موقعيت نيروهاي سپاه پاسداران، ارتش و بسيج به طور مستمر و به صورت آمادگي كامل در هر زمان و هر شرايط.

ب) تاثير اجتماعي:

آزادسازي خرمشهر به عنوان يك پديده اجتماعي قابل طرح است. چرا كه:

1- در خارج از وجود انسان است و هيچ انساني از زمان تولد با كسي در حال درگيري نيست كه او را از منطقه اي خارج كند و آن را بدست بياورد.

2- آثار و تبعات آن صرف نظر از مفيد بودن براي يك كشور (ايران) و يا غيرمفيد بودن براي كشوري ديگر (عراق)، دامنگير گروه‌هاي زيادي از انسانها و دولت ديگر شده و به طور مستقيم و غيرمستقيم بر آن‌ها تاثير مي‌گذارد. معمولاً انسانهاي درگير در اين عمليات به صورت فردي تاثير زيادي در كنترل و يا تغيير آن ندارند و آثار متعدد و نتايج آن بر انسانها تحميل مي‌شود.

3- به عنوان يك پديده اجتماعي، عمومي بودن آن قابل طرح است يعني مربوط به يك شخص و يا گروه خاصي نمي‌شود و مربوط به عموم مردم مي‌شود.

1- از بين رفتن ضمانت اجرايي قوانين و تبعات آن:

گاستول بوتول معتقد است «جنگ برترين و عالي‌ترين جنبش‌هاست و يكي از ويژگي‌هاي اين جنبش‌ها «هنجارشكني و از بين رفتن تابوها است» (برتول، ص 76)

با آغاز حمله و اعلام رمز عمليات كشور از حال عادي به حالت فوق‌العاده درآمد و قوانين عادي ضمانت اجرايي خود را از دست دادند.

2- تحرك اقتصادي و اجتماعي:

شركت كنندگان در اين حمله، يك دگرگوني در نحوه قشربندي عناصر اجتماعي و تحول در جابجايي طبقات اجتماعي بدست آوردند. اما بيشتر موجب تحرك دو گروه شد.

الف) افرادي كه در عمليات آزادسازي شركت داشتند

مردان شركت‌كننده در عمليات بيت المقدس /آزادسازي خرمشهر با شركت در جنگ امتيازاتي از قبيل ارزش و مقام اجتماعي بدست آوردند.

فرماندهان ارشد شركت‌كننده در اين عمليات بيشترين افتخار و امتياز براي كسب مدارج نظامي را كسب كردند تا جايي كه عده‌اي از آن‌ها به دريافت مدال فتح نايل آمدند.

نتيجه گيري:

چنانكه در صفحات قبل اين پژوهش گفته شد؛ هويت، ناظر به عناصر اوليه و اساسي تشابه و تمايز ميان ما و ديگران بوده و در ذات خود اين تمايز و تشابه را دارد. از اين رو مشتمل بر بنياني‌ترين قلمروهاي تعلق خاطر فردي و جمعي در ابعاد مختلف فرهنگي و اجتماعي و .. است. به طور كلي ميزان گرايش به هر يك از اين عناصر مجموعه‌اي را تشكيل مي دهد كه نسبت دلبستگي به شاخص هويتي را مي‌رساند.
در اين مقايسه تلاش شد كه از طريق فرهنگ جبهه و عوامل معنوي و فرهنگي دفاع مقدس، عمليات آزادسازي خرمشهر، تاثيرات فرهنگي و اجتماعي تحليل شود. عمليات آزادسازي خرمشهر به عنوان يكي از مهم‌ترين عمليات‌هاي آزادسازي درون مرزي بود كه دشمن متجاوز را تا مرزهاي بين المللي به عقب مي‌كشاند و استراتژي جنگي ايران با عنوان تنبيه متجاوز آغاز مي‌شد و شهر مهم بصره در تيررس نيروهاي خودي قرار گرفت. از لحاظ فرهنگي و در بحبوحه فشارهاي اقتصادي و رواني درس ازخودگذشتگي و مقاومت به انسانهاي جامعه آموخته و از سويي ديگر بسياري از انسانهاي جامعه را مقاوم و ايثارگر و فداكار و كم‌توقع و سختكوش ساخت.
در بعد اجتماعي نيز، اين امر (يادآوري آزادسازي خرمشهر) موجب رضايت‌خاطر و تشويق ايثارگران شده و اين تشويق به نوبه خود باعث مي‌شود كه بتوان روي فداكاري آن‌ها در آينده حساب كرد. از طرف ديگر اين امر موجب مي‌شود كه نسل جديد از قهرمانان و مدافعان جنگ الگو گرفته و جامعه به اين وسيله براي آينده خود مدافع، تربيت مي‌كند. همچنين اين امر موجب آشكار شدن فداكاري، ابهت و صلاحيت يك ملت در نزد ملل ديگر شده و خود موجب بازدارندگي و كاستن از تهاجم پذيري جامعه مي‌گردد.

منابع:
1- اشرف، احمد (1375) ؛ هويت ايراني، گفت و گو، ش 3
2- (1380)؛ اطلس راهنما-2 ،خرمشهر در جنگ، انتشارات مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي.
3- بختياري، مسعود و نصرت الله معين وزيري (1373)؛ ارتش جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس ، ج 4، (نبرد بيت المقدس- آزادسازي خرمشهر)، نشر سازمان عقيدتي سياسي ارتش جمهوري اسلامي ايران، معاونت تبليغات و روابط عمومي
4- بوتول، گاستن (1355)؛ پولمولوژي (جنگ شناسي)، ترجمه فريدون سرمد، انتشارات دانشگاه ملي ايران
5- جنگيز، ريچارد (1381)؛ هويت اجتماعي، ترجمه تورج احمدي،‌نشر شيراز
6- سميعي، علي (1382)؛ كارنامه توصيفي عمليات‌هاي هشت سال دفاع مقدس، نشر نسل كوثر
7- گودرزي، حسين (1383)؛ هويت ملي در شعر پژمان بختياري، فصلنامه مطالعات ملي، ش 4، سال پنجم
8- وثوقي، منصور و علي اكبر نيك خلق (1374)؛ مباني جامعه شناسي، انتشارات خردمند.

منبع: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8603020250

نویسنده جدید

سلام

از امروز آقا داوود (همکار من در سایت) هم به جمع نویسندگان این وبلاگ پیوستند. منتظر مطالب خوب وی باشید.

سیستم ضد هوایی پانتسیر اس یک

Pantsyr-S1

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید


سیستم دفاعی موشکی Pantsyr در واقع جایگزین سیستم قدیمی Tunguska گردیده است.این سیستم می تواند هم از توپ و هم از موشک برای رهگیری و انهدام اهداف هوایی استفاده نماید که قابلیت به کارگیری موشک بر روی Tunguska وجود ندارد.همچنین زمان واکنش آن نیز بین 4 تا 6 ثانیه است که نسبت به Tunguska دو تا چهار ثانیه کم تر است.این سیستم بر روی نفربرهای زرهی مختلفی از جمله BTR-80 نصب می گردد.موشک های این سامانه از نوع 576-E که البته با نام 9M311 یا 9M335 نیز شناخته می شوند هستند.در صد موفقیت این سامانه برای انهدام اهداف در فاصله 1/2 تا 20 کیلومتری در ارتفاع 5 متر تا 10 کیلومتر بین 70 تا 95 در صد ارزیابی می شود.این سامانه که از یک رادار چند بانده ی پیشرفته استفاده می کند قادر است تا 20 هدف را به صورت هم زمان تشخیص دهد و رهگیری نماید.

1-توپ 30 میلیمتری

كاليبر 30 ميليمتر
سرعت آتش 700 گلوله در دقيقه
سرعت گلوله 960 متر در ثانيه
وزن گلوله 970 گرم
گنجايش مخزن گلوله 750 گلوله
حداقل فاصله هدف 20 سانتيمتر
حداكثر فاصله هدف 4 كيلومتر
حداقل ارتفاع هدف از زمين صفر
حداكثر ارتفاع هدف از زمين 3 كيلومتر
تعداد اهداف براي در گيري همزمان 2 هدف
حداكثر اهداف براي درگيري 10 هدف
حداقل زمان عكس العمل پس از يافتن هدف 6 ثانيه

2-موشک

نوع موشك 57E5
طول موشك 320 سانتي متر
قطر موشك 170 ميليمتر
وزن موشك 65 كيلو گرم
وزن سر جنگي موشك 16 كيلو گرم
حداقل برد 1 كيلومتر
حداكثر برد 12 كيلومتر
حداقل ارتفاع هدف 5 متر
حداكثر ارتفاع هدف 5 كيلومتر
حداكثر سرعت موشك 1100 متر در ثانيه

3-رادار

حداكثر برد رادار 30 كيلومتر
حداكثر برد براي تراك كردن 24 كيلومتر
سيستم IFF بنا بر سفارش مشتري قابل نصب

اطلاعات بیشتر
منبع: http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=2802#2802

ايران از سوريه موشک روسی می خرد

هفته نامه جينز رپرت، در آخرين شماره خود از موافقت سوريه با فروش دست کم ده سامانه روسی دفاع هوايی خود به جمهوری اسلامی خبر داده است.

مجله جينز از قول منبعی که در جريان اين معامله قرار دارد نوشت مسکو موافقت کرده است که تسليحاتی از جمله موشک های دفاعی برد کوتاه پانتسير- اس يک ای و موشک ضد هوايی به ارزش ۷۳۰ ميليون دلار را به سوريه بفروشد.

اين منبع همچنين گفته است که ايران نه تنها بهای اين ۱۰ پانتسير- اس يک ای را خواهد پرداخت، بلکه به سوريه نيز برای تامين هزينه خريد آن از مسکو، کمک خواهد کرد.

گفته می شود سوريه موشک های پانتسير- اس يک ای را که مجهز به رادار پيشرفته رومان است، در پايان سال جاری ميلادی دريافت می کند.

اين منبع همچنين گفته است که ايران به دنبال راه هايی برای هدف دستيابی به ۵۰ پانتسير- اس يک ای است.

آلکس وطنخواه تحليلگر دفاعی به راديو فردا می گويد «هنوز برای سبک و سنگين کردن اين باصطلاح معامله زود است زيرا تا کنون هيچ واکنشی از تهران، دمشق يا مسکو نشان داده نشده است.»

به گفته او، «اگر اين مساله واقعیت داشته باشد، بايد پرسيد چرا ايرانی ها باید با چنين شیوه بغرنجی به تهيه کردن اين موشک دفاع هوايی اقدام کرده باشند.»

آقای وطنخواه می گويد بر اساس قطعنامه شورای امنيت سازمان ملل متحد، هنوز فروش اين موشک متعارف به ايران، نقض تحريم های شورای امنيت سازمان ملل متحد محسوب نمی شود و می افزايد از نظر سياسی نيز به نظر نمی رسد در اين لحظه روسيه نگران واکنش سرد غرب باشد. «بنابراين برای ايران منطقی نيست که بخواهد جنس روسی را از سوريه تحويل بگيرد.»

بر اساس گزارش جينز، اين معامله طبق قرارداد راهبردی که ميان دو کشور ايران و سوريه در نوامبر سال ۲۰۰۵، برای همکاری های نظامی و فنی امضا شد، صورت خواهد گرفت

روسيه به دنبال موافت با فروش سامانه موشکی زمين به هوای تور ام يک به ايران در سال ۲۰۰۵، مورد انتقاد شديد اسراييل و آمريکا قرار گرفت. اين معامله در ژانويه سال جاری ميلادی، در حدود ۶ ماه پيش تکميل شد.

راکت انداز ضد زره RPG-7

در اواخر جنگ جهانی اول(۱۹۱۴-۱۹۱۸)، نخستین تانک های جنگی پا به عرصه نبرد گذاشتند. آلمانی ها به سرعت به این امر واکنش نشان دادند و با استفاده از تفنگ های ۱۳mm با گلوله های قابل نفوذ در زره افراد داخل تانک رو می کشتند. این تفنگ های تک تیر تا اواخر دهه ۳۰ میلادی در ارتش های شوروی و انگلیس استفاده می شدند. اما با شروع دومین جنگ جهانی(۱۹۳۹-۱۹۴۵) و ظهور نسل جدید تانک های مدرن و قدرتمند آلمانی که زرهی نفوذ ناپذیر داشتند تفنگ های تک تیر کنار گذاشته شدند.


در آن زمان تنها راه مقابله با یک تانک استفاده از تانکی دیگر بود که بتواند به نبرد در برابر تانک دشمن بپردازد. در سال ۱۹۴۳ آمریکایی ها سلاحی جدید به نام "بازوکا M9" را وارد عرصه نبرد کردند که قادر بود تانک های آلمانی را منهدم کند. بازوکا اولین راکت انداز ضدتانک جهان بود که توسط نفر حمل می شد.
این سلاح تاثیر زیادی در تعیین سرنوشت جنگ داشت. بعدها بازوکا در جنگ کره و جنگ ویتنام هم به کار گرفته شد.

در اواخر جنگ جهانی دوم(۱۹۴۴) آلمانی ها یک سلاح جدید ضدتانک به نام "پانزرفاست" را به خدمت گرفتند. این سلاح هرگز مانند بازوکا به شکل وسیع به خدمت گرفته نشد. پس از جنگ پانزرفاست مورد توجه متخصصان روسی قرار گرفت و با الهام گرفتن از آن سلاحی جدید به نام "RPG2"را ساختند. RPG2 در سال ۱۹۴۹ وارد خدمت شد. و پس از گذشت چند سال از خدمت خارج شد.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید
RPG2


پانزر فاست ساخت آلمان نازی

پس از آن مشهورترین راکت انداز جهان با نام RPG7 که تکامل یافته RPG2 بود، ساخته شد. و با توجه به اینکه خود RPG2 هم از پانزرفاست الگوبرداری شده بود، می توان به نوعی مبدا RPG7 را کشور آلماننازی دانست. RPG7 دارای برد و قدرت تخریب بیشتر نسبت به مدل قبلی بود. RPG7 به سرعت جای خود را در بین ارتش های دنیا و چریک ها باز کرد و به سلاحی محبوب و مشهور تبدیل گشت. راکت RPG7 هم مانند RPG2 دارای پره های از پشت است، که پس از شلیک این پره ها باز شده و باعث تعادل در هنگام پرواز می شوند.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

RPG7 دارای مدل ها های متفاوتی است که برای مقاصد مختلف مورد استفاده قرار می گیرند. مانند RPG7 D که مخصوص نیروهای هوابرد است و تاشو است و یا مدل OG-7V که دارای کلاهک خوشه ای و مخصوص نبردهای شهری است. و همین طور مدل های RPG7-V1 و RPG7-V2 که از پرکاردبردترین مدل ها هستند و در ایران هم موجودند. تولید این سلاح در چین، ایران، بلغارستان، لهستان، پاکستان و... همچنان ادامه دارد اما تولید آن در روسیه متوقف شده است و با مدل های جدیدتر مانند RPG22 جایگزین شده است. در حال حاضر قدرتمندترین راکت ضدتاک جهان RPG29 است که تولید آن منحصرا در اختیار روسیه قرار دارد.

RPG7 در اکثر جنگ های پس از جنگ کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳) حضور داشته است که یکی از این جنگ ها جنگ هشت ساله ایران با عراق بوده است. یقینا همه ما این سلاح ضدتاک را اکثر فیلم ها یا سریال ها جنگی دیده ایم و از تاثیر گذاری آن در هشت سال دفاع مقدس باخبریم.

در زمان شروع جنگ لشکرهای زرهی ارتش عراق از قدرتمندترین یگان های زرهی جهان به حساب می آمدند و در مقابل ارتش بحران زده و ضعیف ایران قرار داشت. در ماه های ابتدایی جنگ به جرات می توان گفت تعداد سلاح های ضدتانک ما از تعداد تانک های عراقی کمتر بود و تانک های عراقی می توانستند با پیشروی و رد شدن از روی سنگرها و رزمندگان ما تا مرکز کشور هم پیشروی کنند. در این زمان هوانیروز همیشه قهرمان ارتش به داد کشور رسید و با مقاومت سرسختانه در مقابل ستون های زرهی ارتش بعثی، جلوی پیشروی سریع آن ها را گرفت. در برخی روزهای ابتدایی جنگ، بالگردهای کبرا هوانیروز از صبح تا شب مشغول موشک باران تانک های عراقی بودند و فقط برای سوخت گیری و مهمات گیری به پایگاه می آمدند.

کبراهای ایرانی به واقع کابوس لشکرهای زرهی عراق بودند.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

اما به تدریج سلاح RPG7 با سه برابر قیمت و با واسطه وارد ایران شد. و اگر این گونه نبود ما در بیش از ۸۰٪ عملیات ها مغلوب عراق می شدیم. بنابراین ما به نوعی مدیون RPG7 هستیم. همان گونه که گفته شد RPG7 دارای مدل های گوناگونی است که از نظر مشخصات فنی با یکدیگر تفاوت های زیادی دارند. اما مشخصات نمونه تولید شده در ایران به شرح زیر است:


سرعت اولیه: ۳۲۰ متر بر ثانیه

وزن لانچر: ۶.۶ کیلوگرم

وزن راکت: ۲.۴ کیلوگرم

برد موثر: ۵۰۰ متر

کالیبر: ۴۰ میلیمتر

طول سلاح: ۹۵۰ میلیمتر


براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید

نزدیک به دو دهه است که با ورود تانک های جدیدی مانند M1 آمریکایی، مرکاوای اسراییلی، لئوپارد آلمانی، چلنجر انگلیسی، لکرک فرانسوی و... دیگر جایی برای RPG7 به عنوان یک سلاح ضدتانک باقی نمانده است. زیرا زره مستحکم و چند لایه تانک های امروزی کاملا نسبت به سلاح هایی از این قبیل مقاوم هستند.


اما هنوز هم می توان از RPG7 به عنوان وسیله ای برای منهدم کردن خودروهای دشمن، تاسیسات، محل تجمع نفرات، بالگردهایی که در ارتفاع پایین پرواز می کنند و... استفاده کرد.


منبع: http://www.artesh-iran.blogfa.com

بالاخره يك وجه تشابه با «سگ» دارد!

سلام

این مطلب را در چند سایت دیدم گفتم در وبلاگ پست کنم شما هم کمی بخندید!


بالاخره يك وجه تشابه با «سگ» دارد!
اگرچه افكار عمومي غربي - به خصوص انگليسي و آمريكايي- «توني بلر» را از خيلي وقت پيش «توله سگ» جناب «بوش كوچك» مي شناسد، اما خود رئيس جمهور آمريكا مي گويد دوست عزيزش را اصلاً به اين چشم نگاه نمي كند اگرچه او مثل «سگ» سرسخت و لجباز است!
در واقع، «بوش كوچك» در جريان آخرين سفر دوست عزيزش به «واشنگتن» كه هفته پيش انجام گرفت، به خبرنگاران گفته: «من به نخست وزير بلر تبريك مي گويم، چون كه كسي است كه وقتي به كاري گير مي دهد، مثل يك سگ پيگير و لجباز مي شود!» بهرصورت، حالا كسي نمي داند آيا جناب رئيس جمهور آمريكا عمداً اين «تشابه» را برقرار كرده يا اينكه مطابق با سنت شريفش «تپق» زده و بالاخره يك جوري «بلر» را به نژاد محترم «سگ» نسبت داده است! و تازه مي گويند او بعد از اين خودش را مسخره كرده كه موقع سفر «خانم ملكه» هم تپق زده، او را اقلاً «دو قرن» پيرتر كرده و ناشيانه بهش گفته: «هرچه باشد شما با 10 رئيس جمهور آمريكا شام خورده ايد!» و بازهم گفته، ملكه انگليس اولين بار در سال «1796» (به جاي 1976) بوده كه به آمريكا آمده است! اما، بعد از اين«شوخي» در مورد خودش، بازهم وقتي داشته از «بلر» صحبت مي كرده، گفته: «خوشحالم كه بار ديگر از توني بلر در كاخ سفيد استقبال مي كنم. او دوست بزرگي است و از خيلي سال پيش، از سال 1797، دارد مردم انگليس را هدايت مي كند!» «بلر» سال 1997 به قدرت رسيد.
ماجراي«بوش كوچك»
و جوانك دانشجو!
منابع خبري تعريف مي كنند كه اخيرا هيئت هاي نظامي كره شمالي و جنوبي كه بعد ازمدت ها با همديگر ديدار مي كردند، تصميم گرفتند كه نشستشان را با لطيفه اي در مورد «بوش كوچك» شروع كنند!
به اين ترتيب، فرمانده «شمالي ها» تعريف مي كند كه روزي «بوش كوچك» درحال گردش، غرق مشكلاتش بوده و به عراق و افغانستان و به خصوص مسئله هسته اي كره شمالي فكر مي كرد، كه يك دفعه چيزي نمانده بود كه با اتومبيلي تصادف كند، اما، از بدروزگار، دانشجويي او را نجات مي دهد! و رئيس جمهور آمريكا از اينكه از حادثه جان سالم به در برده بود كلي ذوق زده مي شود وتصميم مي گيرد بابت اين كار پاداشي به دانشجو بدهد... ولي، هرچه اصرار مي كند، او نمي پذيرد! تا اينكه، بالاخره رضايت مي دهد و از «بوش كوچك» مي خواهد اجازه بدهد در قبرستان نظاميان «آرلينگتون» خاكش كنند! «بوش كوچك» هم كه از اين درخواست عجيب كلي حيرت كرده بود، از او مي پرسد: «حالا چرا در قبرستان آرلينگتون؟» و جوانك جواب مي دهد: «آخر، اگر پدر و مادرم بفهمند كه رئيس جمهور آمريكا را نجات داده ام، حتما مرا مي كشند!»

¤ سرويس خارجي كيهان

زیر دریایی روسی آکولا- کوسه شکاری

پروژه 971 که ناتو آن را آکولا به معنی کوسه نامیده زیر دریایی تهاجمی هسته ای است که در سال 1986 توسط شوروی سابق به خدمت در آمد. این کلاس که بعضاً به یادبود یکی از اعضای آن "بارس" خوانده می شود باید دقت کرد که همنام کلاس پروژه 941 نیروی دریایی شوروی سابق، که زیر دریایی موشک هسته ای بالستیک بر است که توسط خود شوروی آکولا و توسط ناتو تایفون نامگذاری شده است. در این کلاس سه زیر کلاس وجود دارد که شامل مدل عمومی آکولا1 شامل هفت زیر دریایی که بین سالهای 1982 تا 1986 ساخته شده اند، آکولای ارتقا یافته شامل 5 زیر دریایی ساخته شده بین سالهای 1986 تا 1991 و زیر کلاس آکولا2 که از سال 1991 ساخته شده است می باشد. سیستم خاص بدنه این زیر دریایی طوری است که سبکی و شناوری آن را تا سه برابر افزایش می دهد.



کلاس آکولا کم صدا ترین زیر دریایی تهاجمی اتمی روسها است که صدای تشعشع یافته از زیر کلاس آکولا2 با نویز نسخه های اولیه کلاس زیر دریایی معروف لوس آنجلس برابری می کند. تمام زیر دریایی های کلاس آکولا به چهار مجرای میلیمتری اژدر 533 مجهز هستند که می توانند اژدر های تایپ 53 یا موشکهای SS-N-15 استارفیش را شلیک کنند. علاوه بر آن این زیر دریایی ها چهار مجرای 650 میلیمتری اژدر دارا هستند که آنها نیز می توانند اژدر های تایپ 65 یا موشک های زد کشتی SS-N-16 را شلیک کنند. این مجراها در سه ردیف چهار تایی قرار گرفته اند. همچنین زیر کلاسهای آکولا2 و آکولای ارتقا یافته به شش مجرای اژدر انداز 533 میلیمتری خارجی مجهز شده اند که البته هنوز معلوم نیست آیا از این مجرا ها برای شلیک اژدر یا تله و مین گذاری استفاده می شود. این مجرا ها در یک ردیف و بالای مجرا های معمولی قرار گرفته اند. که برای پر کردن این مجرا ها نیز باید با کمک زیر دریایی توشه رسان یا در بندر اقدام کرد. ناگفته نماند که تمام مجراهای این زیردریایی می توانند مین گذاری کنند. در کل تا 40 اژدر، موشک و مین را این زیر دریایی ها می توانند با خود حمل کنند. در زیر دریایی های این کلاس موشکهای زمین به هوای شانه پرتاب نیز برای مقابله با جنگنده های دشمن در روی آب گنجانده شده است. این زیر دریایی عظیم 108 تا 117 متری (در سایتهای مختلف متفاوت گفته شده است) دارای حداکثر سرعت 20 گره (37 کیلومتر در ساعت) در سطح آب و 35 نات(65 کیلومتر در ساعت) زیر آب است. خدمه آکولا هم شامل 25 افسر و 26 سرباز وظیفه می باشد.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد


وضعیت زیر دریایی های آکولا بدون توجه به جزییات بسیار عالی است. این مطلب توسط بسیاری از سایتهای مختلف تایید شده است. از هفت زیر دریایی آکولا1 تنها سه زیر دریایی در حال خدمت می باشد. زیر دریایی رهبر K-284 پوما در سال 1995 به خاطر کمبود منابع مالی تجزیه شد. سه زیر دریایی دیگر K-322، K-480، K-317 نیز در حالت رزرو قرار گرفته اند. به نظر می رسد هر پنج زیر دریایی آکولای ارتقا یافته در حال خدمت باشند. آکولای2 وپر نیز در حال حاظر تنها زیر دریایی در حال خدمت زیر کلاس آکولای2 می باشد. گپارد هم به نظر می رسد همانند کوگار و نرپا از این زیر کلاس در وضعیت رزرو قرار گرفته باشد. نام پنجمین زیر دریایی هم مشخص نیست ولی به نظر می رسد در ساخت آن وقفه ایجاد شده باشد. در آخر اشاره کنم که هند نیز برای خرید این زیر دریایی اتمی از این کلاس ابراز علاقه کرده بود که تا به امروز نتیجه خاصی نداشته است.

منبع: وب سایت میلیتاری

توپ 210 میلیمتری K12 دوربردترین توپ تاریخ

210mm K12 (E) gun

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید


توپ K12 یکی از طراحیهای بلند پروازانه آلمان در خلال جنگ جهانی اول بود که بمنظور کوبیدن شهر پاریس از مواضع خودی و بیش 100 کیلومتر دورتر طراحی و ساخته شده بود. این توپ به همراه چند مدل دیگر با کالیبرهای متفاوت در جنگ جهانی استفاده شد. برد باور نکردنی این توپ بیشتر از همه در سایه سرعت حیرت آور گلوله آن است (1500 متر بر ثانیه) و همچنین طول زیاد لوله 30 متری آن بود. کشنده این توپ بر روی ریل قطار نصب میشد و دارای 18 چرخ و 45 متر درازا بود. نشانه روی توپ بوسیله حرکت کشنده انجام میشد چون توپ بر روی آن ثابت بود و قابلیت جابجایی نداشت! دو عراده پیش نمونه ساخته شده از این توپ در میدان نبرد Gris-Nez علیه نیروهای انگلیسی بکار گرفته شد. در تمام طول جنگ این توپها بیش از 83 شلیک به سوی مواضع دشمن کردند. سلاحی بود بسیار مناسب که بعد از شکل گیری نیروی هوایی میتوانست هزینه ها را کاهش دهد.
این توپ تحت عنوان گلوله پاریس شناخته میشد که به آن لقب Big Bertha را داده بودند و در ابتدا آنرا با هاویتزری 420 میلیمتری که در سال 1914 علیه استحکامات بلژیک و در 1916 علیه وردن بکار رفت اشتباه گرفتند!

مشخصات

کالیبر: 211 mm L/158
وزن کلی: 308000 کیلوگرم
طول با احتساب کشنده: 45.05 متر
طول توپ: 33.3 متر
میزان شلیک: 6 گلوله در ساعت

وزن گلوله: 107.5 کیلوگرم
سرعت گلوله در حین خروج از لوله توپ: 1625 متر بر ثانیه
برد نهایی: 115000 متر

تعداد ساخته شده: 3 عدد پیش نمونه

توجه: این توپ در سالهای 1939 و 1940 در اوایل جنگ جهانی دوم بکار گرفته شد.

براي ديدن تصوير در اندازه واقعي کليک کنيد
برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید


نویسنده: سعید
وب سایت میلیتاری

شکست آمریکا در صحرای طبس

شكست امريكا در صحراي طبس‌

خبرگزاري فارس: چهارم ارديبهشت 1359 نيروهاي امريكايي در عملياتي موسوم به «دلتا» و با هدف آزاد كردن گروگانهاي اين كشور كه در لانه جاسوسي امريكا در تهران تحت مراقبت بودند، در صحراي طبس پياده شدند.

چهارم ارديبهشت 1359 نيروهاي امريكايي در عملياتي موسوم به «دلتا» و با هدف آزاد كردن گروگانهاي اين كشور كه در لانه جاسوسي امريكا در تهران تحت مراقبت بودند، در صحراي طبس پياده شدند.
قرار بود اين نيروها كه در ميان آنان افسران حكومت پهلوي و افراد وابسته به ساواك نيز حضور داشتند، از طبس با چرخبال به سوي تهران حركت كرده و در ورزشگاه امجديه (شهيد شيرودي‌) فرود آيند وسپس با لباس مبدل‌، به سفارت امريكا در تهران حمله كرده و جاسوسان خود را آزاد كنند. طبق اين نقشه‌، آنان پس از پايان فعاليتشان، از همين راه به طبس رفته و از آنجا با هواپيما از ايران خارج مي‌شدند.
نيروهاي امريكايي براي انجام اين عمليات در «فورت برگ‌» امريكا آموزش نظامي ديده و در فرودگاه كاروليناي شمالي انجام آن را تمرين كرده بودند. پيش از شروع عمليات نيز به پايگاه‌هايي در مصر و عمان منتقل شده بودند.
فرودگاه‌هاي نظامي مصر، عمان و عرشه ناو هواپيمابر امريكا دردرياي عمان از مراكز عمده برخاستن هواپيماها و چرخبال‌هاي مهاجم امريكا براي فرود در منطقه طبس بود. ناو هواپيمابر نيميتس‌نيز 4 ماه پيش از اين حمله ـ دي 1358 ـ در چهارچوب نيروهاي موسوم به «واكنش سريع‌» وارد خليج فارس شده بودند. حمله نظامي امريكا به طبس‌، دوهفته پس از آن صورت گرفت كه دولت اين كشور در اقدامي يكجانبه، روابط كشورش را با جمهوري اسلامي ايران قطع كرد.
نيروهاي امريكايي ـ 132 نظامي‌، 8 چرخبال و سه هواپيماي باربري هركولس 130 C-ـ پس از استقرار در طبس و قبل از حركت به تهران دچار حوادث مختلفي شدند و از ادامه مأموريت بازماندند. دستگاه هيدروليك يكي از چرخبال‌ها از كار افتاد، چرخبال ديگر بر اثر طوفان شن و عدم ديد كافي به هنگام جابجايي، با يكي از هواپيماهاي هركولس برخورد كرده و هر دو وسيله نقليه آتش گرفت و در نتيجه آن 8 تن از نظاميان در شعله‌هاي آتش سوختند.
منابع سياسي امريكا مدعي‌اند كه كاخ سفيد براي توقف عمليات‌، از سوي كرملين نيز تحت فشار بوده‌اند‌. ادعايي كه به نظر مي‌رسد با هدف كتمان شكست عمليات مطرح شده است. در تمام مراحل عمليات دلتا تنها 4 نفر در امريكا از انجام آن باخبر بودند: كارتر رئيس جمهور، هارولد براون وزير دفاع، هاميلتون جوردن مشاوركاخ سفيد و برژينسكي مشاور امنيت ملي‌. در ايران نيز عوامل ناشناخته‌اي در جريان اين عمليات بوده و با آن همكاري داشته‌اند.
به هرحال، درپي حادثه صحراي طبس و فرار باقي مانده هواپيماها و چرخبال‌هاي امريكايي به سوي ناو «نيميتس‌» جيمي كارتر رئيس جمهور امريكا شكست اين عمليات مداخله جويانه را اعلام كرد. پس از اين مداخله، كتابهاي بسياري در خارج از كشور انتشار يافت و اهداف پشت پرده امريكا در اين حمله ماجراجويانه و ناموفق وهمچنين ابعاد رسوايي كاخ سفيد را بر ملا ساخت.
علاوه بر اين، گزارشهاي مستند و مصور منابع خبري امريكا به ويژه روزنامه نيويورك تايمز و مجلات تايم و نيوزويك، همچنين مصاحبه هايي كه از قول فرماندهان نظامي امريكا درباره عمليات طبس در اين منابع منعكس شد، ابعاد مداخله جويانه تروريسم دولتي و نگاه متعرضانه كاخ سفيد عليه جمهوري اسلامي ايران را نشان مي‌داد. اين حادثه يكي از بزرگترين رسوايي‌هاي نظامي وسياسي كاخ سفيد در برابرانقلاب اسلامي ايران محسوب مي‌شود.
در پي شكست قطعي عمليات امريكا در طبس و بازگشت باقيمانده هواپيماهاي آن كشور يكي از چرخبال‌ها كه حاوي مداركي در مورد جزئيات عمليات بود، به دستور بني‌صدر بمباران شد. در همين بمباران بود كه محمد منتظر قائم، فرمانده سپاه پاسداران يزد به شهادت رسيد. به هرحال اين اقدام كاخ سفيد كه پس از بلوكه كردن دارائي‌هاي ايران در بانك‌هاي امريكا، تحريم اقتصادي ايران و اعلام قطع رابطه سياسي واشنگتن باجمهوري اسلامي ايران صورت گرفت‌، حلقه ديگري از اقدامات كاخ سفيد عليه جمهوري اسلامي ايران در سالهاي پس از پيروزي انقلاب بود كه به شكست انجاميد.
پس از اين حادثه، جاسوسان امريكايي در چند دسته به نقاط مختلف كشور برده شدند تا دسترسي به آنان ميسر نباشد. جاسوسان امريكايي بيش از 6 ماه پس از عمليات امريكا در طبس در اختيار دانشجويان پيرو خط امام بودند.
..............................................................................................................

منبع:موسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي

پيدايش امپراتوري هسته‌اي ايالات متحده

نويسندگان: كيرليبر، داريل پرس

پيدايش امپراتوري هسته‌اي ايالات متحده

خبرگزاري فارس: پس از پايان جنگ جهاني دوم و پيدايش جهان دو قطبي، ايالات متحده تلاش نمود تا با سرمايه‌گذاري گسترده در بخش تسليحات هسته‌اي و اتمي، از تهديدات احتمالي بلوك شرق جلوگيري نمايد. هواپيماهاي حامل بمب‌هاي هسته‌اي، زيردريايي‌هاي حامل كلاهك هسته‌اي و در نهايت، موشك‌هاي بالستيك، سه عنصر اساسي كاربرد زرادخانه‌هاي كشتار جمعي ارتش آمريكا به شمار مي‌رفتند.

چكيده:

پس از پايان جنگ جهاني دوم و پيدايش جهان دو قطبي، ايالات متحده تلاش نمود تا با سرمايه‌گذاري گسترده در بخش تسليحات هسته‌اي و اتمي، از تهديدات احتمالي بلوك شرق جلوگيري نمايد. هواپيماهاي حامل بمب‌هاي هسته‌اي، زيردريايي‌هاي حامل كلاهك هسته‌اي و در نهايت، موشك‌هاي بالستيك، سه عنصر اساسي كاربرد زرادخانه‌هاي كشتار جمعي ارتش آمريكا به شمار مي‌رفتند. اما با پايان جنگ سرد و فروپاشي ابر قدرت شوروي، سرمايه‌گذاري‌هاي هنگفت اين بخش، با كاهش روبه‌رو نگرديد، چرا كه كارشناسان معتقدند، آمريكا در تلاش است تا با افزايش اين توانمندي‌ها، خود را به عنوان امپراتور هسته‌اي دنيا معرفي كند. البته همواره اين سؤال مطرح بوده كه آيا ساخت يك هزار كلاهك هسته‌اي، با هدف مبارزه با گروه‌هاي پراكنده تروريستي صورت گرفته است؟ به علاوه، متخصصان معتقدند كه سيستم تسليحات هسته‌اي ايالات متحده، اصولاً تهاجمي و نه تدافعي مي‌باشد.

دنياي امروز در آستانه نابودي

براي بيش از نيم قرن، قدرتمندترين كشورهاي هسته‌اي دنيا در وضعيتي نظامي به سر مي‌بردند كه «نابودي متقابل تضمين شده» (MAD) نام داشت. در اوايل دهه شصت ميلادي، زرادخانه هسته‌اي دولت ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي تا چنان حد زيادي گسترش يافته بود كه هيچ يك از دو قدرت، توانايي نابودي طرف ديگر را حتي در صورت حمله‌اي غافلگيرانه نداشت. در اين شرايط، آغاز نمودن يك جنگ هسته‌اي، به معناي خودكشي تلقي مي‌گرديد.

در طول سال‌هاي جنگ سرد، بسياري از كارشناسان و تحيلگران سياسي معتقد بودند كه بازدارندگي حاصل از سلاح‌هاي اتمي، منجر به ايجاد ثبات و صلح در دنيا گرديده است. چرا كه اين تسليحات در عرصه سياست‌هاي بين‌المللي، علاوه بر تعادل بخشي به مذاكرات كشورها باعث تعديل رفتار ابر قدرت‌هاي دنيا نيز م‌گردند. (هرچند بايد توجه نمود كه همزمان با بحران موشكي كوبا در سال 1962 ميلادي، اين دوره پايان يافت.) به دليل بن بست هسته‌اي آن سال‌ها، كارشناسان خوشبين اعتقاد داشتند كه ديگر عصر قدرت‌هاي بزرگ بين‌المللي به پايان رسيده است. اما منتقدان اين وضعيت معتقد بودند كه اين بازدارندگي، علي‌رغم ناتواني در جلوگيري از جنگ‌افروزي و تهديد قدرت‌هاي بزرگ، در نهايت تنها به فروپاشي امپراتوري زياده خواه و استبدادي اتحاد جماهير شوروي در پايان دهه هشتاد ميلادي خواهد انجاميد. بنابراين، بازدارندگي هسته‌اي تنها به نابودي يك امپراتوري شيطاني منتهي گرديد.

البته اين مباحث ممكن است امروزه مرور اتفاقات تاريخي سال‌هاي گذشته محسوب گردد، اما سايه آثار اين وقايع هنوز هم بر سر دنيا سنگيني مي‌كند؛ هرچند ما به پايان اين دوره نزديك شده‌ايم. امروزه، براي اولين بار در 50 سال اخير، ايالات متحده به جايگاه «رهبري هسته‌اي دنيا» نزديك شده است. به علاوه، احتمالاً در آينده‌اي نه چندان دور، دولت اين كشور قادر خواهد بود كه زرادخانه‌هاي هسته‌اي دوربرد روسيه و چين را با يك حمله ناگهاني نابود نمايد. اين تغيير عمده در توازن قدرت جهان، ناشي از عواملي به ويژه بهبود سيستم هسته‌اي ايالات متحده، فروپاشي سريع زرادخانه‌هاي اتمي و هسته‌اي روسيه و در نهايت، پيشرفت سريع نيروهاي هسته‌اي چين مي‌باشد.

در اين ميان، تغيير در سياست‌هاي واشنگتن و يا گام نهادن مسكو و پكن در مسير افزايش تسليحات جنگي و آمادگي‌هاي نيروهاي نظامي، مي‌تواند منجر به شكل‌گيري فردايي گردد كه در آن، روسيه و چين و ساير كشورهاي دنيا، براي سال‌هاي متمادي در سايه امپراتوري هسته‌اي ايالات متحده قرار گيرند.

در اين وضعيت نوين، ديدگاه تئوريك افراد، تعيين كننده چگونگي تبيين اوضاع هسته‌اي جهان خواهد بود. آقاي هاوكس معتقد است كه ايالات متحده به نيرويي منعطف در دنيا تبديل گرديده است كه از شكل‌گيري يك عصر نوين هسته‌‌اي استقبال مي‌نمايد، زيرا آنان (روسيه و چين) به سلطه ايالات متحده در دو بخش سلاح‌هاي هسته‌اي و متداول اتكا داشته و اين امر به بازداشتن حملات احتمالي ساير كشورها به خاك آمريكا كمك خواهد نمود. به عنوان مثال، با توسعه امپراتوري هسته‌اي ايالات متحده، رهبران چين ممكن است با دقت بيشتري در مورد مسائلي نظير تايوان تصميم‌گيري نمايند؛ زيرا معتقدند، در صورت دخالت نظامي آمريكا در تايوان و عكس‌العمل نيروهاي نظامي چين، ممكن است زرادخانه‌هاي هسته‌اي چين مورد حمله ارتش آمريكا قرار گيرد. اما صلح‌جويان دنيا با كاربرد تهديدات هسته‌اي عليه كشورهاي ديگر مخالفند و از شكل‌گيري آمريكايي جسور و بي‌قيد و بند بيمناكند. به علاوه، شكل گيري اين امپراتوري هسته‌اي ممكن است دولت آمريكا را به انجام رفتارهاي تهاجمي در ساير نقاط دنيا سوق دهد كه به ويژه، اين وضعيت با توجه به سلطه آمريكا در بسياري از نقاط دنيا دور از انتظار نخواهد بود و در نهايت اينكه، يك گروه سوم كه از امكان ايجاد يك برخورد غيرعمدي هسته‌اي بيمناكند، معتقدند كه امپراتوري هسته‌اي ايالات متحده ممكن است ساير قدرت‌هاي هسته‌اي دنيا را به اتخاذ تصميماتي نسنجيده و خطرناك كه حتي ممكن است به آغاز حملات ناخواسته اتمي عليه ساير دولت‌ها منجر شود، مجاب نمايد. اين افراد اين وضعيت جديد را «ناپايداري بحراني» مي‌نامند.

زرادخانه‌هاي نظامي يك دولت مردم سالار

براي حدود 50 سال، برنامه‌ريزان جنگي سازمان پنتاگون، مديريت زرادخانه‌هاي هسته‌اي آمريكا را به گونه‌اي طراحي نموده بودند كه مهاجمان احتمالي را از هر گونه اقدامي باز دارد و در صورت لزوم، در يك جنگ هسته‌اي به وجود آمده، نيروهاي تهاجمي را نابود نمايند. براي دستيابي به اين اهداف، دولت ايالات متحده بر يك مجموعه سه گانه هسته‌اي شامل بمب افكن‌هاي استراتژيك، موشك‌هاي بالستيك بين قاره‌اي و زيردريايي‌هاي داراي موشك‌هاي بالستيك اتكا دارد. بدين ترتيب، هيچ مهاجمي نمي‌تواند در يك حمله ضربتي، همه نيروهاي هسته‌اي ارتش ايالات متحده را نابود نمايد. به علاوه، در صورت وقوع احتمالي چنين حمله‌اي، نيروهاي ارتش آمريكا قادر خواهند بود، به سرعت عكس‌العمل نشان دهند. البته بايد دانست كه اين نيروهاي سه گانه قادر خواهند بود كه در حملات پيش دستانه احتمالي ارتش ايالات متحده نيز مشاركت داشته باشند. همچنين بمب افكن‌هاي رادار گريز «استيلث» و زيردريايي‌هاي شناور در اطراف سواحل كشورهاي دشمن، قادر خواهند بود كه در كنار موشك‌هاي ميان قاره‌اي ارتش آمريكا، نقش مهمي در استراتژي‌هاي جنگي اين كشور ايفا نمايند. بدين ترتيب، اين تجهيزات پيشرفته به شكل‌گيري «امپراتوري هسته‌اي» ايالات متحده منجر شده است. توانمندي‌هاي هسته‌اي ايالات متحده در سال‌هاي جنگ سرد، علاوه بر افزايش قدرت چانه‌زني سياسي رهبران اين كشور، به برنامه‌ريزي آنان براي مقابله با گسترش نظام‌هاي كمونيستي در اروپا نيز كمك مي‌نمود. اگر اتحاد جماهير شوروي در سال‌هاي دهه پنجاه ميلادي، اروپاي غربي را اشغال مي‌نمود، حمله اتمي ارتش آمريكا به خاك روسيه و كشورهاي اروپاي شرقي و چين مي‌توانست به پيدايش جنگ جهاني سوم منتهي گردد؛ البته بايد بدانيم كه طرح اين برنامه، نه تنها در سطح مديران مياني اين كشور كه در بالاترين رده‌هاي دولت آمريكا نيز مورد پذيرش قرار گرفته بود.

امپراتوري هسته‌اي ايالت متحده در سال‌هاي دهه شصت ميلادي، با پيشرفت‌هاي چشم‌گير نظامي ارتش سرخ رو به افول گذاشت. بدين ترتيب دولت آمريكا استراتژي دفاع پيش‌گيرانه هسته‌اي خود را به راهبرد سلطه جهاني هسته‌اي تغيير داد. بدين ترتيب، دولت آمريكا با گسترش زرادخانه هسته‌اي خود، بهبود دقت هدف‌گيري و افزايش قدرت تخريب جنگ‌افزارها، سرمايه‌گذاري در بخش دفاع ضدموشكي، گسيل زيردريايي‌هاي اتمي به سواحل بلوك شرق و ساخت موشك‌هاي قاره‌پيماي چند مرحله‌اي قابل شليك از پايگاه‌هاي زميني و زير دريايي‌ها، در كنار توليد بمب افكن‌هاي رادار گريز و موشك‌هاي كروز هسته‌اي رادار گريز، به سوي تحقق اهداف خويش گام نهاد. البته در همين حال، اتحاد جماهير شوروي نيز به گسترش جنگ افزارهاي هسته‌اي خود همت گماشت. بدين ترتيب، اگرچه هر دو كشور از مزيت‌هاي شكل‌گيري يك امپراتوري هسته‌اي آگاه بودند، اما هيچ يك نمي‌توانستند ريسك ناشي از قرار گرفتن در جايگاه دوم جهاني را از نظر قدرت هسته‌اي بپذيرند.

با پايان جنگ سرد، ارتش ايالات متحده تصميم گرفت كه زرادخانه هسته‌اي و اتمي خود را بازسازي نمايد. لذا اين كشور موشك‌هاي بالستيك موجود در زيردريايي‌‌هاي خود را با موشك‌ها بسيار دقيق‌تر و سه مرحله‌اي ه D- كه بسياري از آنها كلاهك‌هايي جديدتر و بزرگ‌تر حمل مي‌نمودند، تعويض كرد. نيروي دريايي ايالات متحده نيز بخش قابل توجهي از موشك‌هاي هسته‌اي قابل شليك از زيردريايي‌هاي خود را به موشك‌‌هاي «پاسينيك» تبديل نمود كه دامنه برد آنها مناطق ساحلي چين و روسيه را نيز در برمي‌گرفت. در بخش نيروي هوايي هم، بمب‌افكن‌هاي استراتژيك 2ه B- با موشك‌هاي كروز هسته‌اي مسلح گرديد كه گفته مي‌شود، اين موشك‌ها قابليت گريز از رادارهاي دفاع هوايي كشورهاي چين و روسيه را دارا مي‌باشند. به علاوه، نيروي هوايي با بهبود سيستم‌هاي اويونيك (الكترونيك هواپيما) بمب افكن‌هاي رادارگريز B-2، قابليت پرواز در ارتفاع پايين و فرار از ديد قدرتمندترين رادارهاي كشورهاي متخاصم را به اين نوع هواپيماها افزوده است.

عدم توازن

علي‌رغم اينكه نيروهاي هسته‌اي ايالات متحده در مقايسه با سال‌هاي پاياني جنگ سرد، قدرتمندتر شده‌اند، از سوي ديگر، قدرت نظامي روسيه در بخش‌هاي هواپيماهاي دورپرواز، موشك‌هاي بالستيك بين قاره‌اي و زيردريايي‌هاي حامل موشك بالستيك، به ترتيب با 39، 58، 80% كاهش روبه‌رو شده است. مثلاً اينكه بمب افكن‌هاي استراتژيك ارتش روسيه، تنها در دو پايگاه هوايي اين كشور مستقرند كه در صورت وقوع يك حمله ناگهاني، به شدت آسيب‌‌‌پذيرند. به علاوه، با كاهش شديد تعداد رزمايش‌هاي اين نيروها، آمادگي رزمي آنان در هاله‌اي از ترديد قرار دارد. از سوي ديگر گفته مي‌شود كه 80% موشك‌هاي بالستيك بين قاره‌‌اي ارتش روسيه، به پايان عمر مفيد عملياتي خويش رسيده‌اند و فعاليت‌هاي مربوط به جايگزيني اين موشك‌ها با نمونه‌هاي جديدتر، به دليل ضعف‌هاي موجود و توليد اندك محصولات، به كندي صورت مي‌گيرد.

بدين ترتيب براي تعيين حجم تغييرات در توازن هسته‌اي دنيا از دوره جنگ سرد، ما از يك مدل رايانه‌اي بر مبناي حمله احتمالي ايالات متحده به زرادخانه‌هاي هسته‌اي روسيه بهره گرفتيم. مهم‌ترين نتيجه قابل پيش‌بيني، آسيب‌پذيري شديد ارتش روسيه، وجود نقاط كور فراوان راداري و تأخير در اعلام هشدار حمله هسته‌اي از سوي دولت روسيه در صورت وقوع حمله‌اي احتمالي بود.

به هر حال، با افول نيروهاي هسته‌اي روسيه، آسيب‌پذيري اين كشور در برابر حملات احتمالي ارتش آمريكا افزايش يافته است. بررسي‌هاي ما نشان داد كه برنامه‌ريزي‌هاي دفاعي روسيه در مقايسه با استراتژي‌هاي مدرن هسته‌اي، اثربخشي كمتري داشته‌اند.

از سوي ديگر، نيروهاي هسته‌اي چين نيز از آسيب‌پذيري زيادي در صورت حملات ناگهاني و يا از پيش اخطار داده شده برخوردارند. البته آنان در مقايسه با روسيه، زرادخانه كوچك‌تري را در بخش سلاح‌هاي اتمي و هسته‌اي دارا هستند. به علاوه، آنان فاقد بمب افكن‌هاي دوربرد استراتژيك و زيردريايي‌هاي حامل موشك‌هاي هسته‌اي بالستيك مي‌باشند.

طراحي هوشمند

آيا به راستي ايالات متحده به دنبال امپراتوري مطلق هسته‌اي است؟ و آيا اين تبليغات، به دليل تلاش جهت جذب بودجه بيشتر از سوي پنتاگون، همراه با بزرگ‌نمايي خطر حملات تروريستي دولت‌هاي محور شرارت صورت نمي‌گيرد؟ البته به سهولت نمي‌توان در اين مورد اظهارنظر نمود، اما شواهد بسياري حاكي از آن است كه اين كشور به دنبال دستيابي به يك امپراتوري هسته‌اي در دنياي امروز مي‌باشد. از سوي ديگر، سرمايه‌گذاري‌هاي هنگفت ايالات متحده در مسير تقويت توان هسته‌اي خود، اين فرضيه را تا حدود زيادي تقويت مي‌نمايد. به عنوان مثال، بهينه‌سازي كلاهك‌هاي هسته‌اي w-76 كه قابل پرتاب از زيردريايي‌هاي اين كشورند، با هدف تقويت قابليت تهاجمي اين تسليحات انجام گرديده است. همچنين در سال‌هاي اخير، تحقيقات زيادي در مورد بهبود دقت جنگ‌افزارها و موشك‌هاي هسته‌اي و همچنين قدرت تخريب اهداف زيرزميني كشور هدف انجام گرديده كه علي‌رغم وجود نارسايي‌ها و مشكلات متعدد فني، به دستاوردهاي زيادي نيز براي ارتش ايالات متحده منجر شده است.

البته در اين ميان سؤال جديد به وجود مي‌آيد، اگر دولت آمريكا همواره از خطر دولت‌هاي محور شرارت و يا گروه‌هاي تروريستي ابراز نگراني مي‌نمايد، چرا تاكنون بيش از يك هزار كلاهك هسته‌اي ساخته است؟ و آيا واقعاً ابراز نگراني‌هاي آنان در مورد خطرات خارجي تهديدكننده اين كشور، واقعي مي‌باشد؟ لذا در مجموع، اين شرايط حاكي از آن است كه تقويت و شكل‌گيري امپراتوري هسته‌اي ايالات متحده، اهداف مهم‌تري نظير خلع سلاح داوطلبانه روسيه و چين را نيز در بر مي‌گيرد. هر چند منتقدان معتقدند كه علي‌رغم سرمايه‌گذاري‌هاي گسترده ارتش ايالات متحده در بخش‌هاي دفاع زميني، هوايي، دريايي و فضايي، هنوز هم اين كشور در صورت وقوع يك حمله ناگهاني، آسيب‌پذيري زيادي خواهد داشت.

از سوي ديگر، اين منتقدان خاطرنشان مي‌نمايند كه ساختار نظامي ارتش آمريكا، اصولاً به صورت تهاجمي و نه تدافعي شكل گرفته است.

آيا بايد تهديدات نظامي را متوقف نمود؟

در طول سال‌هاي جنگ سرد، سرمايه‌گذاري در جهت شكل‌گيري يك امپراتوري هسته‌اي، تا حدود زيادي غيرعقلايي به شمار مي­رفت؛ اما با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، رؤياي يك امپراتوري هسته‌اي در اذهان دولتمردان آمريكايي شكل گرفت. به علاوه آنان تلاش نمودند تا آمادگي‌هاي لازم را جهت رويارويي با چند كشور متخاصم به ويژه چين، كره شمالي و ايران را به دست آورند.

البته در اين ميان، تعدادي از كارشناسان سياسي دنيا، نگراني خود را از پيدايش آمريكايي كه بدون واهمه از هيچ قدرت و كشوري، به تهديد و يا حتي استفاده از اين سلا‌ح‌ها عليه ساير كشورهاي جهان در جهت دستيابي به اهداف سياست خارجي خويش مي‌پردازند، ابراز نموده‌اند.

دكتر اوول در اين‌باره مي‌گويد: «تلاش و سرمايه‌گذاري گسترده دولتمردان كاخ سفيد و پنتاگون در جهت ايجاد يك امپراتوري هسته‌اي، مي‌تواند باعث به وجود آمدن عكس‌العمل‌هاي ناخواسته از سوي ساير كشورها عليه منافع دولت ايالات متحده گردد. چرا كه در اين شرايط، چين و روسيه با ساخت تعداد بيشتري موشك و زيردريايي و بمب‌افكن، عملاً به بحراني‌تر نمودن وضعيت سياسي و نظامي دنيا دست مي‌زنند. لذا در اين حالت، امكان وقوع يك جنگ هسته‌اي تصادفي و ناخواسته و يا حتي تعمدي افزايش يافته است.»

و در نهايت بايد دانست كه عقلانيت فراسوي تشكيل يك امپراتوري هسته‌اي را بايد در قالب اهداف سياست خارجي ايالات متحده ارزيابي نمود. ايالات متحده در چند دهه اخير تلاش مي‌كند كه در هر شرايطي، سلطه جهاني خود را گسترش دهد. از سوي ديگر، دولت بوش استراتژي سياسي خود را بر مبناي تضعيف دولت‌هاي مخالف با سياست‌هاي خود كه مي‌توانند منافع اين كشور را به چالش بكشند، به ويژه در مناطقي نظير خليج‌فارس، قرار داده است.
امروزه دولت ايالات متحده در شرايطي دم از گسترش دموكراسي مي‌زند كه با توسعه روزافزون تسليحات كشتار جمعي هسته‌اي و اتمي خود، عملاً در جهت مخالف سياست‌هاي اعلام شده تبليغاتي خود گام برمي‌دارد؛ و البته به خاطر داشته باشيد كه گسترش و شكل‌گيري يك امپراتوري هسته‌اي در دنيا، با مخاطرات و چالش‌هاي فراواني روبه‌رو خواهد بود كه دولت آمريكا را نيز از آن گريزي نيست.

منبع: www.foreignaffairs.org

پي‌نوشت:
1- Keir Lirber، نويسنده كتاب «مهندسان و جنگ: برتري سياست بر تكنولوژي» و استاد علوم سياسي دانشگاه «نوتردام» هلند.
2- Daryl Press، نويسنده كتاب «سنجش اعتبار: چگونه رهبران كشورها، تهديدهاي نظامي را ارزيابي مي­نمايند» و استاد علوم سياسي دانشگاه پنسيلوانيا.

تبادل لینک و لوگو

سلام

دوستانی که مایل به تبادل لینک و لوگو با وبلاگ میلیتاری هستند میتوانند آدرس سایت ، عنوان و لینک لوگو را در بخش نظرات این پست ارسال کنند.

اف14 در جنگ - بخش اول

Persian 'Cats
By Tom Cooper & Farzad Bishop

 

خلبانان اف-14 نيروي هوايي شاهنشاهي ايران، از بهترين و زبده‏ترين خلبانان نيروي هوايي ايران به شمار مي‏رفتند، (اگرچه خلبانان اف-4 و اف-5 ايران ممكن است بر سر اين جمله مشاجره كنند و گاه بر آن خرده بگيرند، زيرا پيش از انقلاب‎‏، نيروي هوايي ايران يكي از پنج قدرت اول جهان به شمار مي‏رفت) به همين دليل، اين خلبانان با افتخار لباس خود را كه با ديگران متفاوت بود، بر تن مي‎كردند؛ اگرچه نشان يگان آنها (در لباسشان) كمتر مشهود بود و هرگز بر روي هواپيما نشاني از يگان خدمتي درج نمي شد و تنها شماره پايگاه شکاري و پچ مربوط به تامکت ثبت مي گرديد. (اين رويه پس از انقلاب 1979 نيز حفظ گرديد)

 

 

اف14 در خدمت نيروي هوايي شاهنشاهي ايران (IIAF)

ايران سفارش 80 فروند F-14A در دو مرحله به کارخانهء «گرومن» ارائه کرده بود؛ مرحلهء اول در اوائل سال 1974 به تعداد 30 فروند و مرحلهء دوم 50 فروند. هواپيماهاي اف14 سفارش داده شدهء ايران، به تدريج از ژانويهء 1976 (بهمن ماه 1354) به خدمت نيروي هوايي ايران (IIAF) در آمدند و تا تابستان 1977 (تير ماه 1356)، با پيشرفت آموزش و رسيدن به نقطهء آمادگي مطلوب خدمهء مخصوص، به طور کامل عملياتي شده بودند.

در اواخر سال 1978 (دي ماه 1357)، هشتادمين اف14 سفارشي ايران، به جاي تحويل، جهت منظورهاي آزمايشي سوختگيري هوايي در ايالات متحده نگهداري شد. با اين حال، در حدود 120 خلبان و 80 ريو (RIO = اپراتور رادار در کابين عقب اف14)، که ويژهء تامکت انتخاب شده بودند به همراه يک گروه ديگر تقريبن دورهء آموزشي خود را طي کرده بودند.

به دستور ش ا ه فقيد ايران، از سال 1977، اف14 هاي نيروي هوايي ايران، در يک سري از ماموريتهاي تمريني شرکت جستند. در اين تمرينات، اف14ها با حداکثر مهمات خود بارگذاري مي شدند. در نهايت، اين تمرينات، با چند شليک بسيار تماشايي موشکهاي AIM-54 پايان پذيرفت. دو شليک از اين موشکهاي AIM-54 توسط نيروي هوايي شاهنشاهي ايران، به صورت غيررسمي، موفق به کسب رکورد جهاني در زمينهء کسب بيشترين سرعت، ارتفاع و فاصله تا هدف براي يک موشک هوا به هوا شدند.

به تاريخ اکتبر 1978، دو فروند F-14A نيروي هوايي شاهنشاهي ايران، يک فروند MiG-25 شوروي را که در ارتفاع بسيار بالا و سرعت زياد در حال پرواز به سمت ايران بود، بر روي درياي خزر، شناسايي و رهگيري کردند و مانع از ورود جنگندهء شوروي به آسمان ايران شدند. اين عمليات که با قفل شدن رادار و سيستم موشکي فونيکس بر روي ميگ-25 همراه بود، باعث شد تا اتحاد شوروي، به پروازهاي شناسايي خود در آسمان ايران، پايان دهد.

 

اف14 به شماره سريال 6001 3

اولين جنگندهء اف14 که براي ايران ساخته شد و قبل از ارسال به انبار نيروي هوايي در پايگاه هوايي خاتمي (اصفهان)، مدت نسبتن کوتاهي مورد استفاده قرار گرفت. ابن هواپيما، مدت چند سال را در انبار سپري کرد تا به سال 1981، نيروي هوايي اسلامي ايران (IRIAF)، اين هواپيما را به واسطهء قطعاتي که مخفيانه توسط دولت ايالات متحده به ايران ارسال شده بود، راه اندازي کرده و وارد خدمت نمود. اين هواپيما در طول چند سال بعد، در چند نبرد هوايي با هواپيماهاي عراقي شرکت جست.

 

نيروي هوايي اسلامي ايران (IRIAF)، يک نيروي هوايي جديد؟

به تاريخ فوريهء آوريل 1979 و تغيير حکومت در ايران، و خراب شدن روابط با ايالات متحده، انتظار مي رفت که ايران نتواند هيچکدام از اف14 ها را عملياتي نگه دارد. اين انتظارات به دليل شايعاتي در مورد خرابکاري هواپيماها توسط پرسنل آمريکايي شاغل در نيروي هوايي، قبل از ترک ايران، قوت بيشتر گرفت.

تا تاريخ سپتامبر 1980، نيروي هوايي ايران به نيروي هوايي جمهوري اسلامي ايران تغيير نام داده (IRIAF)، و مديريت جديد، شمار زيادي از هواپيماهاي عملياتي را به دليل مشکلات امنيتي ناشي از پاکسازي افسران، زنداني کردن، تبعيد يا بازنشستگي اجباري و اعدام پرسنل وفادار به ش ا ه از دست داده بود.

IRIAF در چنين شرائطي حياتش را شروع کرد و تامکتهايش درگير جنگي خونين با عراق شدند و حتا قبل از آغاز رسمي جنگ، اولين شکار خويش را به تاريخ 9 سپتامبر 1980 انجام داده بودند.

اما IRIAF به معني همان IIAF قديمي بود با تمام قابليتهايش: خلبانان و افسران بسيار ماهر و تکنسين هاي زميني کارآزموده. تمامي اين افراد پشت هر عقيده اي که داشتند، بسيار ميهن پرست بودند. اين افراد صادقانه در خدمت نيروي هوايي ماندند و کاري را انجام دادند که کمتر کسي قادر به بيان آن است و آن خدمت صادقانه به وطن بود، در جريان جنگي که رخ داده بود.

 

اف14 به شماره سريال 6020 – 3

اين اولين تامکتي شناخته مي شود که به سوي يک MiG-25 عراقي، موشک AIM-54A (فونيکس) را شليک کرد. اين درگيري به تاريخ 15 مي 1981 (ارديبهشت 1360) رخ داد و موشک فونيکس، به دلائل نامعلوم، تنها باعث خسارات اندکي در ميگ25 عراقي شد که گفته مي شود به وسيلهء خلبانان روسي هدايت مي شد. پس از اين، ميگ25 عراقي، با سرعت 2800 کيلومتر بر ساعت، به سمت پايگاهش در عراق فرار کرد.

 

اف14 به شماره سريال 6022 – 3

اين همان تامکتي است که به تاريخ 21 جولاي 1981، در فضاي بين بغداد تا مرز ايران، عليرغم دستوري که خدمهء اف14 بر عدم ورود به فضاي عراق تحت هر شرائطي داشتند، دو فروند رهگير MiG-23 عراقي را با شليک تنها يک موشک AIM-54A سرنگون ساخت!

 

اف14 به شماره سريال 6024 – 3

اف14 با شماره سريال 6024 3 مشهورترين تامکت در طول دوران حياتش محسوب مي شود. اين تامکت در طول خدمت خود در نيروي هوايي شاهنشاهي، يکي از دو اف14 اي بود که اقدام به رهگيري و قفل نمودن رادار خود بر روي MiG-25RBS (نوع شناسايي ميگ25) کرده بود. به تاريخ اکتبر 1978، دو فروند اف14 متعلق به پايگاه شکاري مهرآباد، بر روي درياي خزر، به مدت دو دقيقه، اقدام به رهگيري و قفل نمودن رادار خود بر روي ميگ25 شوروي نمودند و هواپيماي شناسايي شوروي، راهي بهتر از فرار در ارتفاع 65000 فوتي را نيافت!

 

اف14 به شماره سريال 6027 – 3

تامکت به شماره سريال 6027 3 به عنوان هواپيمايي شناخته مي شود که زودتر از بقيهء همتاياتش در جنگ به کار گرفته شد. اين هواپيما پيشتر متعلق به گردان 72 پايگاه شکاري بود، اين يگان، قبل از سال 1980، به هواپيماهاي F-4D مجهز شده بود. سپس به پايگاه شکاري مهرآباد منتقل گشت و در کنار چند تامکتي قرار گرفت که ماموريتهاي تمريني و پروازهاي دفاع هوايي براي پايتخت (تهران) را انجام مي دادند.

 

اف14 به شماره سريال 6032 – 3

اين تامکت، مثالي خوبي است از تغييراتي که در اسکادرانهاي عملياتي اف14 ها در طول جنگ با عراق داده شد. در ابتداي جنگ، در پايگاه هفتم شکاري بود، پس از شروع جنگ، يکي از اولين تامکتهايي بود که به طور کامل مورد تعميرات اساسي (اورهال) در ايران قرار گرفت.

از سال 1986، اين تامکت به گردان 81 ام پيوست و به تاريخ ژانويهء‌ 1987، موفق شد يک MiG-23 عراقي را سرنگون کند.

هواپيماي 6031 6 اغلب با دو موشک AIM-54A و چهار موشک AIM-9P بارگذاري مي شد؛ اين پيکربندي حمل مهمات، ترکيبي متعارف براي مقابله با هواپيماهاي مهاجم عراقي نظير: MiG-25، Tu-16 يا Tu-22 بود. به همين دليل، پرسنل IRIAF سعي مي کردند وزن هواپيماهاي اف14 را پائين نگه دارند تا سوخت براي مواقعي که نياز به پرواز پرسرعت با پس سوز جهت تعقيب هواپيماهاي مهاجم لازم باشد، حفظ گردد. (اين پيکربندي بارگذاري مهمات، کامل نيست و از تعداد 6 موشک فونيکس تنها 2 موشک نصب مي شود، از اين رو، اف14 وزن کمتر و در نتيجه، مصرف سوخت کمتري خواهد داشت)

 

اف14 به شماره سريال 6039 – 3

هواپيماي 6039 3، اف14 اي است که دوربردترين شکار تاريخ جنگهاي هوايي جهان را به نام خود به ثبت رسانده است. اين هواپيما، به تاريخ 20 فوريهء 1987، با شليک يک موشک AIM-54A، يک فروند Mirage F1-EQ6 عراقي را به خلباني ستوان يکم احلان، از فاصلهء 150 کيلومتري مورد هدف قرار داد؛ خلبان عراقي، در دم کشته شد.

 

اف14 به شماره سريال 6047 – 3

اين تامکت، هواپيمايي است که هم قبل و هم بعد از انقلاب 1979، چند بار توسط مورد عکاسي قرار گرفته يا توسط ناوهاي جنگي خارجي در منطقهء خليج فارس، رويت شده است. در يکي از اين ماموريتها (که مورد عکاسي و شناسايي قرار گرفته است) اين هواپيما به سال 1986، از پايگاه شکاري تبريز، مجهز به يک موشک AIM-54A، دو موشک اسپارو و دو موشک سايدوايندر به منظور ايجاد پوشش هوايي (Combat Air Patrol) به هوا بلند شده است.

 

تنها در شش ماه پس از شروع جنگ، اف14 هاي ايران، بيش از 50 پيروزي هوايي بدست آوردند که عمدتن در برابر هواپيماهايي نظير MiG-21 و MiG-23 و معدودي نيز در برابر Su-20/22 بود. در مقابل نيز، فقط يک فروند F-14A (در نزديکي اهواز) به دليل برخورد قطعات متلاشي شدهء ميگ21 هدف قرار گرفته شدهء عراقي، دچار آسيب شد.

جنگ بين ايران و عراق، در 2 سال اول، مبدل به يک جنگ فرسايشي شد. دليل آن، ايجاد وقفه هاي طولاني بين نبردهاي کوتاه مدت ولي بسيار خونين و تلخي بود که به جهت نياز دو طرف براي سازماندهي مجدد و تجديد تدارکات مورد نياز نيروهاي نظامي، لازم مي گشت.

سرانجام در بهار سال 1982، (فروردين و ارديبهشت 1361)، نيروهاي ايراني موفق شدند متجاوزان عراقي را به پشت مرزهاي بين المللي عقب برانند و از آن تاريخ تا اواسط سال 1988 (تير و مرداد 1367)، ايران در موقعيت مهاجم قرار گرفت.

 

اف14 به شماره سريال 6052 – 3

اطلاعات چنداني از سابقهء خدمتي هواپيماي 6052 3 در جنگ در اختيار نمي باشد، جز آنکه اين هواپيما از ابتدا، در خدمت گردان 73 ام شکاري بوده و اغلب طول مدت جنگ را در پايگاه هفتم شکاري، نزديک شيراز، به سر برده است. در اين مدت، يک فروند MiG-25 عراقي به تاريخ فوريه 1986 توسط اين هواپيما سرنگون گشت. از سرانجام اين تامکت، اطلاعي در دست نمي باشد.

 

اف14 به شماره سريال 6063 – 3

اين هواپيما اساسن براي خدمت در گردان 73 ام شکاري در نظر گرفته شده بود. (مستقر در پايگاه هفتم شکاري شيراز) اين هواپيما پيش از انقلاب، جزو هواپيماهاي رزرو نيروي هوايي محسوب مي شد و چند سال را نيز به همين دليل در انبار سپري کرده بود، تا اينکه در اواسط دههء 1980، به دليل جنگ، مجددن تحت سرويس قرار گرفته و عملياتي شد و جهت تقويت گردان 72 ام شکاري مستقر در مهرآباد، به آنجا پيوست؛ جايي که به سال 1987، براي آخرين بار در آنجا ديده شد.

 

بين سالهاي 1982 و 1986، تامکتهاي ايران، به تدريج، در يک سلسله از گشتهاي هوايي بر روي مناطق حساس سياسي يا اقتصادي نظير: تهران و جزيرهء خارک، شرکت مي جستند. اغلب اين گشتهاي هوايي، توسط تانکرهاي سوخت رسان Boeing 707-3J9C پشتيباني مي شدند. در اواخر جنگ، به دليل محدوديت در تعداد هواپيماهاي عملياتي، اين گشتهاي هوايي، اغلب تا 10 ساعت نيز به طول مي انجاميد که در اين مدت، اف14 هاي ايراني، 4 بار سوختگيري هوايي انجام مي دادند!

زمان و نبردهاي جديد هوايي که پيش آمد، باعث شد پيروزي هاي اندکي نصيب تامکتهاي ايران شود، اما آنها در نقش اصلي شان که همانا ايجاد ترس در نيروي هوايي عراق بود، انجام وظيفه کردند؛ و دليل آن (ترس)، زيانهاي سنگيني بود که پيش از اين در نبرد با اف14 هاي ايراني، عايد جنگنده هاي عراقي شده بود. از اين رو، جنگنده هاي عراقي، از هر نوع مقابله با تامکتهاي ايراني پرهيز مي کردند؛ بنابراين نفس حضور تامکت در آسمان منطقه، به تنهايي، مانع صدها حملهء هوايي عراق شده بود؛ و اين نيز به دليل دقت و کشندگي بسيار سيستم رادار AWG-9 و موشک بسيار دوربرد هوا به هواي AIM-54A موسوم به «فونيکس» بود. اين توانايي بود که تا پيش از آن، تاثير و دقتش در جنگ، در هيچ سيستم پدافند هوايي به اثبات نرسيده بود؛ آن هم در يک مدت طولاني.

تا سال 1987، هواپيماهاي عراقي، به وسيلهء تامکتهاي ايراني، تلفات بسيار سنگيني را متحمل شدند. بدين جهت، نيروي هوايي عراق، به دنبال راه چاره اي براي برابر کردن توان خود در نبردهاي هوايي، مي گشت. سرانجام در اوائل سال 1988، دولت فرانسه تصميم گرفت يک سري از جنگنده هاي ميراژ F.1EQ-6 را به عراق تحويل دهد که مجهز به موشکهاي پيشرفتهء هوا به هواي Super 530D و Magic Mk.2 بودند. به دنبال وقوع يک سري نبردهاي هوايي که در ماههاي فوريه، مارس و مي 1988 (اسفند، فروردين و ارديبهشت 1367) رخ دادند، هواپيماهاي عراقي، خساراتي را به نيروي هوايي ايران وارد کردند که از آن جمله، هدفگيري دو فروند اف14 ايراني در جولاي 1988، به وسيلهء موشکهاي 530D Super شليک شده از ميراژ F.1EQ-6 در يک نبرد هوايي بود.

با در نظر گرفتن اوضاعي که تحت آن، اف14 و خدمهء شان، مجبور به عملياتي کردن هواپيمايشان در جريان جنگ هشت ساله با عراق شده بودند، بدون آنکه پشتيباني راداري از جانب آواکس يا ساير هواپيماهاي پيش اخطار، داشته باشند، و همچنين بدون وجود يک پشتيباني صحيح از جانب سايتهاي پدافند زميني، در برابر دشمني که به طور مداوم، با جنگنده هاي توانا و رادارهاي جديد، سيستم هاي ضدعمل الکترونيک پيشرفته و تسليحات مدرن که از جانب سه قدرت بزرگ شوروي، فرانسه و ايالات متحده روانهء عراق مي شدند، تجهيز مي شد، و همچنين با در نظر گرفتن فشاري که به طور مداوم از جانب رژيم تهران بر پرسنل تامکتها اعمال مي شد، عملياتي نگه داشتن هواپيمايي به پيچيدگي تامکت، به معجزه شباهت پيدا مي کند.

اين مسئله (عملياتي بودن تامکتها) به دليل موفقيت آنها در جنگ و همچنين ايفاي نقش پيشتازي در بين ساير هواپيماهاي نيروي هوايي ايران، به اثبات رسيده است. پشت اين حقيقت، که اغلب ناظران در سرتاسر جهان، قادر به درک آن شدند، نتيجهء نلاش فوق العادهء پرسنل IRIAF و سرمايه گذاري فراوان ايراني ها نهفته است.

 

تاثير گذر زمان بر اف14 هاي ايراني

با گذشت زمان بر اف14 هاي ايراني، تغييرات خيلي کمي در جزئيات ظاهري آنها به وقوع پيوسته است.

در طول دههء 1970، کلمهء IIAF در قسمت جلوي بدنه، زير کابين درج شد و هواپيماهاي اف14 ايران از شماره 6001 3 تا 6079 3 سريال بندي شدند. اين هواپيماها همچنين به شمارهء پايگاه شکاري محل خدمتشان نيز ناميده مي شدند؛ مانند پايگاه هفتم يا هشتم شکاري. براي نشان دادن اين موضوع، از يک دايرهء کوچک که در داخل آن عدد 7 يا 8 نوشته در قسمت دم هواپيما، پائين علامت پرچم، درج مي گرديد.

پس از انقلاب، شمارهء سريال در همان جاي خود حفظ شد، اما محل درج پايگاه خدمتي و نوع پرچم تغيير کرد. در وسط قسمت سفيد پرچم، علامتي را که نشان دهندهء عبارت عربي «الله اکبر» درج کردند و کلمهء IIAF به IRIAF تغيير کرد.

 

اف14 به شماره سريال 6079 – 3

يکي از موفق ترين تامکتهاي ايران، آخرين اف14 تحويل شده به ايران است که با شمارهء سريال 6079 3 مشخص شده است. (هشتادمين اف14 خريده شده به شماره سريال 6080 3، به دليل وقوع انقلاب، هيچگاه تحويل نگشت و جهت انجام آزمايشات پروازي در ايالات متحده نگهداري شد)

هواپيماي 6079 3، اندکي پس از تحويل به نيروي هوايي شاهنشاهي ايران، به عنوان هواپيماي رزرو IIAF، به انبار فرستاده شد، اما با وقوع جنگ در سپتامبر 1980، به خدمت در گردان 82 ام شکاري بازگردانده شد. اين هواپيما، هنوز کلمهء IIAF را بر روي بدنهء خويش داشت اما فاقد نشان پرچم ملي ايران در قسمت دم خود بود. اندکي بعد از ورود به خدمت IIAF 3 – 6079، اين هواپيما موفق شد يک MiG-23 و يک MiG-25 عراقي را سرنگون سازد.

چند ماه پس از ورود به خدمت، هواپيماي IIAF 3 – 6079 به IRIAF تغيير پوشش داد، اما باز هم فاقد نشان پرچم ملي در قسمت دم بود. نشان پرچم در اواخر سال 1981 يا اوائل 1982 بر روي هواپيما درج شد.

اما افتخارات هواپيماي 6079 3 در پرواز مورخ 9 فوريه 1988 تکميل شد. اين هواپيما، با هدايت ستوان يکم خلبان اويسي، در يک نبرد هوايي نابرابر، موفق شد سه فروند ميراژ F.1EQ-6 را عراقي در يک روز و حين دو پرواز به فاصلهء تنها 2 ساعت سرنگون سازد.

 

نکته: به تاريخ 7 ژانويهء ‌1981، يک فروند F-14A متعلق به پايگاه هفتم شکاري، با هدايت سرهنگ خلبان «فرح آور» يک فروند موشک AIM-54A به 4 فروند MiG-23BN که در کنار يکديگر پرواز مي کردند، شليک کرد. گزارشات تاييد شده، حاکي از برخورد موشک به ليدر گروه پروازي ميگهاي عراقي مي باشد که باعث شد ظرف چند ثانيه، هواپيماي مزبور، با انفجار بسيار مهيبي از صفحهء آسمان پاک شود ثانيه اي بعد از انفجار، خسارات بسيار سنگيني به دو هواپيماي مجاورش وارد مي شود. چهارمين ميگ نيز ظاهرن به علت موج انفجار و برخورد ترکش، کنترل خود را از دست داده و سرنگون مي شود.

جهت اطلاعات بيشتر به کتاب «Iran-Iraq War in the Air, 1980-1988» نوشتهء تام کوپر و فرزاد بيشاپ مراجعه فرمائيد.

 

در دستان خلبانان ماهر نيروي هوايي ايران، جنگندهء F-14A ثابت کرد که بهترين شکارچي ميگ در طول جنگ با عراق بوده است. در طول جنگ با عراق، بيش از 160 شکار تاييد شده وسيلهء اف14 هاي ايران به ثبت رسيده است که از اين تعداد، حداقل 30 فروندشان مربوط به شکار جنگنده هاي مشهوري چون Mirage F.1-EQ و MiG-25 مي باشد.

در کنار اين، ايراني ها نمونه اي از اف14 را تحت پروژه اي به صورت «بامب کت» (Bombcat) درآوردند و همچنين آزمايشات نصب و شليک موشک MiM-23 Hawk را بر روي اف14 به انجام رساندند.

مثالي براي اثبات ادعاي شکار هواپيماها، اف14 شمارهء 6020 3 مي باشد که موفق شده است حداقل 6 هواپيما و هليکوپتر عراقي را در طول جنگ سرنگون کند، همچنين اين هواپيما، به عنوان اولين تامکت ايراني شناخته مي شود که به تاريخ مي 1981، موشک AIM-54A را بر عليه MiG-25RB عراقي شليک کرد. اين موشک، باعث ايراد خسارات در ميگ25 عراقي شد، اما هواپيماي عراقي توانست خود را به پايگاهش برساند و فرود آيد.

 

در پاسخ به دوستانی که خواستار ارائهء منبع برای مطالب هستند، باید عنوان شود که کلیهء مطالب این وبلاگ، توسط نویسندگان آن تالیف یا ترجمه گردیده اند. در ذیل، برخی از منابع ذکر می‏گردد:

www.Centralclubs.biz

http://www.commando.ir/forum

www.Acig.org

www.Fas.org

http://en.wikipedia.org/wiki/Main_Page 

بیوگرافی کامل اسلحه ژ-3

با سلام خدمت دوستان عزیزم

با این نظرات خوبتون ما رو به ادامه کار راغب کردید

من یه مقاله دیگه براتون اماده کردم که جزء همون مقالاتی است که جزء اینجا توی هیچ وبلاگ و ب سایت فارسی نمیتونید پیدا کنید.در این مقاله سعی کردم اسلحه ژ-۳ را بطور کامل براتون شرح بدم.امیدوارم که بدردتون بخوره 

 اسلحه ژ-۳

مشخصات:
1)جنگ افزاري است خودكار كه بوسيله ناظم آتش بصورت خودكار و به ضامن در مي آيد.
2)با هوا خنك ميشود.
3)با فشار مستقيم گاز باروت مسلح مي شود.
4)با خشاب 20تيري تغذيه ميشود .
5)بوسيله نفر حمل ميشود.
6)دستگاه نشان روي آن بسادگي قابل تغيير و تنظيم است.

مختصات :
1)كاليبر 62/7ميليمتر (30/0اينچ)
2)وزن بدون خشاب 200/4كيلوگرم
3)طول سلاح بدون سرنيزه 5/102سانتيمتر
4)سرعت ابتدايي گلوله در ثانيه اول 800متر بر ثانيه
5)نواخت تير بطور علمي 500الي600تيردر ثانيه
6)نواخت تير بطور عملي 120الي150تير در دقيقه
7)تعداد خان 4 عدد
8)گردش خان از چپ به راست
9)برد موثر بدون دوربين 400متر
10) برد موثر با دوربين 600متر
11)برد نهايي 3500 متر


ماموريت:
تيراندازي برعليه نفرات دشمن.


سازمان وخدمه :
جنگ افزار ژ-3 سلاحي است انفرادي ،داراي يك نفر خدمه و برابر جدول سري ام در كليه رسته ها.


انواع تفنگ ژ-3:
دونوع مختلف داريم:
1)با قنداق تاشو(به منظور سهولت در امر پرش)
2)با روپوش و قنداق پلاستيكي


مقدورات:
1.قدرت زياد نسبت به تفنگهاي مشابه با اندازه طول فشنگ ومرمي.
2.دقت تير به خاطر طول مناسب لوله.
3.مجهز به دوربين براي استفاده در مسافتهاي بيشتر از 400 متر و همچنين مجهز به دوربين ديد در شب.


محدوديتها:
1.عدم تغذيه با خشاب بيشتر از 20 تيري بعلت بلندي طول فشنگ.
2.لگد تفنگ نسبت به جنگ افزارهاي انفرادي كه داراي فشنگ هاي كوتاهتر است بيشتر است.
3.موارد گير نسبت به جنگ افزارهاي انفرادي بيشتر است.

نامگذاري قطعات:
1.لوله و متعلقات
2.گلنگدن و متعلقات
3.دستگاه چكاننده و متعلقات
4.قنداق و متعلقات
5)روپوش لوله
6)شعله پوش
7)بند
8)خشاب


بازو بسته كردن بطريق زير است:
الف)باز و بسته كردن مختصر جهت نظافت جنگ افزار است كه خدمه قبل از تيراندازي به منظور آگاهي از سالم بودن قطعات جنگ افزار انجام مي دهد اين نوع بازو بسته كردن مخصوص خدمه مي باشد.
ب)باز و بسته كردن كامل كه مخصوص تعويض قطعات بوده مخصوص افراد فني است.
ج)باز و بسته كردن مخصوص كه شامل تعمير قطعات ويژه جنگ افزار است كه افراد متخصص تعميراتي مجاز به باز و بسته كردن آنها مي باشند.



باز و بسته كردن  جنگ افزار  ژ-3 (براي نظافت)
1)قبل از باز كردن اسلحه را به ضامن كنيد.
2)خشاب را برداريد.
3)تفنگ را خالي كنيد(دستگيره آتش را به عقب كشانده مطمئن شويد كه خزانه خالي است دستگيره را رها كنيد و جنگ افزار را رو به هوا گرفته وماشه را بچكانيد).

عمل سلاح جنگي:
1.تظاهر:
عبارت است از ظاهر شدن يك عدد فشنگ در مسير گلنگدن توسط فشار صفحه خوراك دهنده.
2.ادخال:
عبارت است از هدايت يك عدد فشنگ در مسير گلنگدن كه توسط شاخه هاي گلنگدن در اثر پيشروي آلات متحرك فشنگ مزبور را در مسير گلنگدن قرار گرفته توسط شاخه هاي گلنگدن به داخل لوله هدايت مي گرددوعمل ادخال انجام مي شود.
3.بسته كردن:
ضمن پيشروي آلات متحرك پيشاني جنگي گلنگدن به ته خزانه لوله چسبيده و عمل بسته شدن انجام مي گيرد.بنابراين بسته شدن برخورد پيشاني گلنگدن به ته خزانه لوله مي باشد.
4.چفت شدن:
چون در موقع بسته شدن پيشاني جنگي به ته لوله برخورد مي كند در اين حال بدنه آلات متحرك در اثر فشار فنر ارتجاع هنوز به سمت جلو حركت مي نمايد در نتيجه اين فشار به هادي سوزن منتقل مي گردد و سبب مي شود كه غلطكهاي روي هادي سوزن حركت نمايند و از داخل گلنگدن خارج مي شود و در داخل مقر خود در بدنه قرار مي گيرد.
5)ضربت زدن:
در موقع چفت شدن فاصله سوزن وپيشاني جنگي كم مي گردد وهنگامي كه ماشه مي چكانيم چخماق به ته سوزن ضربت زده و نوك سوزن از سوراخ پيشاني جنگي خارج شده و به ته چاشني فشنگ ضربت مي زند.


مرحله دوم
ـ زمانيكه آلات متحرك در اثرفشار گازباروت به عقب حركت مي نمايد اعمال زير انجام ميشود:
1)رها شدن:
فشار گاز باروت به پيشاني جنگي گلنكدن سبب مي گردد كه غلطكها به مارپيچهاي مقر خود برخورد نموده و به داخل گلنكدن برود و در نتيجه به هادي سوزن فشار آورد و فاصله بين گلنكدن متحرك را برقرار مي نمايد.
2)باز شدن:
جدا شدن پيشاني جنگي گلنكدن از ته خزانه لوله.
3)مسلح شدن:
ضمن عقب نشيني آلات ماهيچه تحتاني آلات متحرك چخماق را به عقب مي خواباند ودر نتيجه سرپايه آتش با دهانه عقبي چخماق درگير ميشود و جنگ افزار مسلح ميگردد.
4)اخراج:
خارج شدن پوكه از خزانه لوله توسط فشنگ كش.
5)پرش:
پرتاب پوكه بخارج توسط فشنگ پران.



گير و رفع گير

عدم تظاهر فشنگ ظاهر نشده و فشنگ داخل خشاب نمي باشد.
1)فنر صفحه خوراك دهنده كه ضعيف يا شكسته است.
رفع گير :فنر صفحه خوراك دهنده تعويض شود.
2)بدنه خشاب فرورفتگي دارد يا خشاب قر شده است.
رفع گير :خشاب را عوض كنيد.
3)خشاب كثيف است و صفحه درميان آن گير ميكند.

عدم ادخال (فشنگ داخل لوله نميباشد)
1)جان لوله كثيف است.
رفع گير :جان لوله را تميز كنيد.
2)فنر ارتجاع ضعيف يا كثيف است.
رفع گير :فنر ارتجاع را عوض كنيد.
3)فشنگ كثيف يا معيوب است .
رفع گير :فشنگ را عوض كنيد.

عدم چفت شدن (غلطكها در مقر مربوطه قرار نمگيرد. )
1)دستگيره آتش محكم به جلو رها نشده است.
رفع گير :مجددا دستگيره ها را به عقب بكشيدو رهاكنيد.
2)فنر ارتجاع شكسته يا ضعيف است.
رفع گير:فنر ارتجاع را عوض كنيد.
3)غلطكها شكسته يا معيوب است.
رفع گير :گلنگدن را عوض كنيد.
4)ريلهاي بدنه كثيف است.
رفع گير:ريلهاي بدنه را تميز كنيد.

عدم ضربه زدن
1)بدنه ضامن آتش روي ضامن است .
رفع گير :برگه را از ضامن خارج كنيد.
2)فنر چخماق شكسته يا معيوب است.
رفع گير: آن را عوض كنيد.
3)فنر سوزن شكسته يا معيوب است .
رفع گير :آن را عوض كنيد.
4)سوزن شكسته يا معيوب است.
رفع گير :آن را عوض كنيد.
5)مهمات معيوب است.
رفع گير :فشنگ را خارج كنيد و فشنگ ديگري بگذاريد.

عدم رها شدن (مرمي از فشنگ رها نمي شود.)
1)چاشني يا باروت فشنگ فاسد شده است.
رفع گير :فشنگ را عوض كنيد.
2)فشنگ آموزشي مي باشد.
رفع گير :فشنگ را عوض كنيد.
3)مرمي معيوب است ودر لوله گير ميكند.
رفع گير :فشنگ را عوض كنيد.
4)لوله كثيف است و گلوله گير ميكند.
رفع گير:لوله تميز شود.
5)سر لوله ضربه خورده واز خروج مرمي جلوگيري مي كند.
رفع گير:اسلحه عوض شود.

عدم باز شدن و برگشت
1)غلطكها به علت كثيفي در مقر خود گير كرده و محكم شده .
رفع گير:غلطكها را آزاد كرده و تميز و روغن كاري شود.
2)جان كثيف است.
رفع گير:جان لوله را تميز ميكنيم.
3)ريلهاي بدنه صدمه ديده است.
رفع گير :براي تعمير آن اقدام كنيد.


عدم اخراج (بوته از داخل جان لوله خارج نمي شود.)
1)فنر فشنگ كش معيوب يا شكسته است.
رفع گير: فشنگ كش را عوض كنيد.
2)فنر فشنگ كش معيوب يا شكسته است.
رفع گير:فنر آن را عوض كنيد.
3)پوكه تغيير شكل داده است.(در داخل جان لوله است)
رفع گير:پوكه را با سمبه خارج كنيد.
4)جان لوله كثيف است.
رفع گير :جان لوله را تميز كنيد.

عدم پرش پوكه(بخارج پرتاب نميشود.)
1)فشنگ پران شكسته است.
رفع گير:فشنگ پران را عوض كنيد.
2)محل خروج پوكه آسيب ديده است.
رفع گير:آن را تعمير كنيد.
3)اسلحه كثيف است و آلات متحرك بخوبي عقب نمي آيد.
رفع گير:اسلحه تميز و روغنكاري شود.


عدم مسلح شدن(اسلحه مسلح نمشود.)
1)دهانه هاي چخماق شكسته است.
رفع گير:چخماق را تعويض شود.
2)پايه آتش معيوب است.
رفع گير:پايه آتش تعويض شود.

خشاب
خشاب تشكيل شده ا ست از:
1)استوانه خشاب
2)صفحه خوراك دهنده
3)فنر صفحه خوراك دهنده
4)صفحه زيرين يا نگه دارنده كه بصورت كشوي در زير خشاب قرار ميگيرد كه مانع خروج فنر وصفحه خوراك دهنده به بيرون ميباشد.


انواع مهمات ژ-3
1)فشنگ جنگي
2)فشنگ مانوري
3)فشنگ گازي(براي پرتاب نارنجك تفنگ)(برد تا150متر)
4)فشنگ مشقي (داراي مرمي فولادي)

روشهاي نشانه روي
1)ايستاده
2)بزانو
3)دراز كش
4)نشسته
5)هجومي

قبل از شروع تير اندازي
1)براي هريك نفر تير انداز بايد يكنفر كمك تعين كند.
2)تيراندازها درخط آتش (دريك صف )وبه فاصله معين حدود فاصله30 پلو در پشت زيلو ايستاده و تفنگ درروي زيلو درجلوي تير انداز به نحوي به سر لوله جلو يا به طرف سيبل باشد روي زمين قرار گيردو هر كمك به فاصله دو قدم پشت سرتيرانداز قرار ميگيرد.
نكته:
تصوير خط نشانه :از روزنه ديده بنوك مگسك زير خال سياه تشكيل شده است.

وضعيتهاي تيراندازي
اين وضعيت در محلهايي كه داراي علفزارهاي باشد و يا به دلايلي وضعيت تيراندازي درازكش مسير نباشد براي تيراندازي در خود شيب مورد استفاده قرار ميگيرد.
الف)حالت نشسته:
-بند تفنگ را بلند كرده
-نيم به راست
-پاها را به اندازه عرض شانه باز كرده و با دست راست تفنگ را گرفته و با كمك دست چپ روي زمين مي نشينيم سپس باسن خود را آنقدر به سمت عقب مي كشيم تا ارتفاع زير زانو با سطح زمين حدودا يك وجب باشد.
-آن گاه بند تفنگ رازير بازوي چپ انداخته واز قسمت كم به طرف جلو خم مي شويم بازوي دست چپ راروي مبخش پا قرار مي دهيم بطوري كه استخون آرنج از روي مبخش پا رد شده وبازوي چپ به بخش استخوان مماس باشد.

ب)تيراندازي در حالت ايستاده:
 معمولا در زمينهايي كه داراي عوامل طبيعي و مصنوعي باشد و يا در موقع هجوم مورد استفاده قرار ميگيرد اين وضعيت در مسافت100متربدونبدون استفاده از تكيه گاه اعمال شود براي استفاده ازاين وضعيت روبه هدف مي ايستيم بند تفنگ را بلند كرده و يك  به راست كامل كرده به دست فنگ نماييد پاهاي خود را به اندازه عرض شانه باز كرده به نحوي كه عمود به هدف و پاي راست عمود بر امتداد پاي چپ سپس به وسيله سنگيني بدن تفنگ را متوجه هدف نموده وتعادل خود را روي دو پا حفظ ميكنيم آنگاه بند راپشت بازوي چپ قرار داده وبا دست چپ روپوش لوله را بگيريد و با دست راست قنداق تفنگ را بلند نماييم تا دستگاه نشانه روي با چشم راست در يك امتداد قرار گيرد پنبه قنداق را در گودي شانه قرار داده به نحوي كه دست راست با سطح شانه يا كف پا كمي بلندترباشد يا قرار گيرد تيرانداز لازم است تيغه تفنگ را محكم گرفته و با فشار آن را به عقب بكشيد.
ج)تيراندازي در حالت درازكش:
اين وضعيت داراي استقرار و راحتي بيشتر ميباشد ازاين وضعيت در زمينهاي پست و هموار و سنگرهاي استقراري درازكش و علفزارهاي كوتاه و از پشت خاك ريزها استفاده ميگردد. براي استفاده از اين وضعيت رو به هدف مي ايستيم بند اسلحه را بلند كرده پس يك نيم به راست نموده و به دست       نموده به نحوي كه دست چپ در جلوي روپوش و دست راست روي پنجه قنداق رابه اندازه 70سانتيمتر درجلوي زانوي پاي راست بگذاريد سپس روي پهلوي چپ خود خوابيده و بند تفنگ را به پشت بازوي چپ انداخته وآرنج دست چپ خود رادرامتدادزانوي راست و قنداق تفنگ و هدف روي زمين قرار دهيد و قنداق تفنگ را محكم در داخل شانه قرار دهيد قبضه تفنگ به دست گرفته و آرنج را به طرف زمين آنقدر پايين دهيد تا شانه ها در سطح افقي قرارگيرد وسپس به هدف نشانه روي كنيد و گردن بايد نرم و آزاد باشد و گونه بطور محكم به قنداق مماس باشد .


تذكر:
انگشت سبابه در ناحيه بين سر انگشت و بند دوم با ماشه تماس پيدا مي كند بطوري كلي بهتر است كه اصولا هيچ قسمت از انگشت با قبضه تماس نداشته باشد.

د)تيراندازي بحالت بزانو:
اين وضعيت اغلب در زمينهاي مسطح يا ضد شيب مورد استفاده قرارميگيرد براي اتخاذ اين وضعيت به طرف هدف مي ايستيم بند تفنگ را بلند كرده سپس به راست كامل انجام مي دهيم  سپس تفنگ را با دست چپ از ناحيه جلوي روپوش لوله بگيريد ودست راست خود را روي پنجه قنداق قرار دهيد و پاي چپ را به اندازه عرض شانه بطرف جلو و كمي به چپ بگذاريد سپس روي پنجه پاي راست تكيه كرده و زانو را به طرف پايين بدهيد تا به زمين برسد وباسن خود را روي پاشنه پاي راست قرار داده و آرنج چپ را مقداري در روي زانوي چپ به طرف جلو قرار داده و قنداق را در گودي شانه بگذاريد قبضه را با دست راست محكم بگيريد آرنج راست لازم است افقي و كمي پايين تر از سطح افق باشد سپس سنگيني خود را به طرف جلو روي ساق پاي چپ قرار داده و به هدف نشانه روي كنيد.

تيراندازي در وضعيت هجومي
اين وضعيت بروي مواضع مضنون دشمن در برد كوتاه (تا50متر)و آخرين مرحله هجوم در رزم و در جنگل و جنگلهاي خياباني و يا هر جايي كه محل دشمن به وسيله نور يا صدا مشخص ميشود و بطور كلي بروي هدفهاي نزديك در زمانيكه فرصت جهت اتخاذ وضعيت و نشانه روي نمي باشد بسيار موثر است.
براي اتخاذ اين وضعيت تيرانداز پاهاي خود را به اندازه عرض شانه (تاجايي كه بهتر بتواند تعادل خود را حفظ نمايد)و از يكديگر باز نموده ومقدار كمي پاي چپ را جلوتر از پاي راست قرار مي دهد و سپس زانوها رااز مبخش و بدن خود را از ناحيه پهلوها بطرف جلو خم مينمايد  .دست چپ از قسمت جلو دستگيره آتش را به نحوي ميگيرد كه شست دست در بالا و روي روپوش لوله تفنگ و بازوي چپ تقريبا كشيده باشند و دست راست قبضه تپانچه اي شكل را محكم گرفته و ساعد دست راست روي قنداق فشار وارد كرده و آن رادر پهلوي راست(تهيگاه راست)مهار ميكندتيراندازشعاع چشمها را روي هدف متمركز و لوله تفنگ را همواره درسمت هدف و محلي كه شعاع ديد به آن تمركز دارد قرار مي دهد .
نكات زير در وضعيت هجومي لازم الا جرا مي باشد:
1)وزن بدن روي هر دو پا تقسيم مي گردد و سنگيني بدن روي كف پا به خصوص پنجه پا ميباشد.
2)پاها از يكديگر به اندازه عرض شانه باز شده و زانوها كمي از مبخش خميدگي داشته و پاي چپ كمي جلوتر از پاي راست قرار مي گيرد.
3)بدن از قسمت پهلو ها بطرف جلو خميدگي داشته و كاملا نفر تيرانداز بايد راحت و مسلط باشد.
4)لوله تفنگ همواره در سمت هدف و محلي كه شعاع ديد به آن تمركز دارد قرار گرفته باشد.
5)براي مورد اصابت قراردادن هدفهاي ناگهاني در سمت هاي مختلف از گردش تمام بدن استفاده ميگردد.

نویسنده: کریم

وبلاگ میلیتاری